«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۵ مرداد ۱۷, یکشنبه

خوب نگاه کن؛ یاد بگیر!


می بینی؟! چنان قهرمانانه هم نیست؛ ولی ترفند خوبی است. یاد بگیر آقا بیشعور! برای آن جهان هم شده، یاد بگیر که اگر الله تازی یا فرشتگانش برای گند و گه کاری های این جهانت از نقشه ی آتش زدن سینما رکس آبادان گرفته تا اسیدپاشی به روی زنان و کارگردانی جابجایی هسته ی نیروگاه اتمی با پِهِن و الا ماشاء الله تبهکاری های ریز و درشت دیگر، هَجمه آوردند، دستِکم یکی دو تای شان را از میدان به در کنی تا از بار گناهانت کم شود و خدای ناکرده به دست مار غاشیه سپرده نشوی! یادت باشد آنجا سخنوری و داستان سرایی بکار نمی آید؛ خوب نگاه کن؛ یاد بگیر! مرده شورت ببرد انشاء الله که به سراپای خودت و ولایت ریسیده ای!

ب. الف. بزرگمهر   ۱۷ امرداد ماه ۱۳۹۵


هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!