«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۵ شهریور ۳, چهارشنبه

ما ایستاده ایم تا تبهکاری را قانونمدار کنیم!

گزیده ای از سخنرانی اسحاق جهانگیری، معاون نخست رییس جمهوری در دولت نامور به «زهدان اجاره ای» را در زیر آورده ام. بگمانم به اندازه ای بسنده گویاست و چندان به آن نمی پردازم. بخش سترگی از آن رونوشت همان زرزرها و غرولندهایی است که رییس وی: حسن فریدون روحانی شده از آغاز برگماریش به ریاست جمهوری یا همانا کارپردازی خیمه و خرگاه نظام، تاکنون پی گرفته، بی آنکه خود و دولتش کاری درخور برای توده های مردم، کارگران و زحمتکشان میهن مان به انجام رسانده باشند؛ زرزر و غرولند بویژه از این سویه که اگر حقیقتی هم بر زبان می راند، جویده جویده و در بخش بزرگی همچنان پوشیده است و تنها در چارچوب درگیری باندهای دزد و تبهکار رژیم اسلام پیشه می گنجد؛ بیش از آن چیزی دربرندارد! وی «آزرده نشدن خاطر مردم» را بهانه ی بر زبان نیاوردن واقعیت ها جا می زند؛ در حالیکه چنین نیست و مردم از شنیدن چند و چون به گفته ی وی «خیلی از مسائل» نه تنها خرسند خواهند شد که نیز درخواهند یافت که دشواری ها از کجا سرچشمه می گیرد. این بهانه جویی آنجا نیرومندتر می شود که پس از  بر زبان راندن ماجرای شرم آور و همزمان ریشخندآمیز گم شدن ۳۰ میلیون دلار پول در هواپیما، با گویشی آشتی جویانه به همان دزدان که «اصرار دارند اقتدار دولت را به چالش بکشند»، می گوید:
«... این عده اگر دلسوز هستند، اشتباه می‌کنند؛ چرا که اگر دولت ضعیف شود، نظام ضعیف می شود ... در شرایط متلاطم این‌چنینی نیروهای مسلح ما به خصوص سپاه انصافا درخشیدند و باید قدرشان را بدانیم؛ ولی حتما دولت مقتدری هم باید سر کار باشد اما عده‌ای به اشتباه فکر می کنند اگر دولت ضعیف شود خودشان قدرت پیدا می‌کنند»!

برای من به عنوان خواننده ای که شاخ و برگ ها را به اندازه ی توان خویش کنار می زند تا چند و چون تنه ی درخت (یا شاید پیچکی انگلی!) را بهتر ببیند، چکیده و آماج سخنان وی، چنین از آب درمی آید:
ما ایستاده ایم تا تبهکاری را قانونمدار کنیم!

این نیز بماند و بویژه برای خود وی آن را می نویسم که من هرچه گشتم، نه از پرچم نشانی یافتم و نه دسته ی آن. زبانزدی است که می گوید:
اگر فلانی ریسمانِ دارِ مفت گیرش بیاید، خودش را بدار می آویزد!

خوب! اکنون نوبت این برجای مانده ی تبار «یأجوج و مأجوج» است که بگوید پرچم و دسته ی آن را کجا پنهان نموده است؛ گیریم پرچمش را به کسی یا جایی فروخته باشد؛ دسته ی آن را چکار کرده است؟!

ب. الف. بزرگمهر   سوم شهریور ماه ۱۳۹۵

***

گزیده ای از سخنرانی اسحاق جهانگیری در دانشگاه آزاد واحد قزوین

ما ایستاده‌ایم که این دولت قانونمدار باشد تا کشور قانونمند شود. عزم ما برای مبارزه با فساد جدی است هرچند عده‌ای هر دروغی را جعل کردند تا شاید من را در راه مقابله با فساد وادار به عقب‌نشینی کنند اما این پرچمی که من برداشته‌ام، اعتقادی است؛ چرا که می‌دانستم فساد در کشور سیستمی شده است.
                           
هنوز ابعاد قضیه بابک زنجانی باز نشده اما حتی یک نفر از آن‌هایی که روی حقوق‌های میلیونی معرکه گرفتند، نیامدند این قضیه را باز کنند. در حالی که می‌توان از این داستان ده‌ها فیلم ساخت و کتاب نوشت. یک جوان با زد و بند دو میلیارد و هفتصد میلیون دلار که بخشی از آن نفت و بخشی از آن پول است را به دست آورده، مدعی شده که چون تحریم هستیم دلار را به من بدهید تا بین پیمانکارها توزیع کنم و بعد از آن مدعی شده که بانکم تحریم شده و نمی‌توانم توزیع کنم. در حالی که اصلا چنین مساله‌ای نبوده است. آن بانک که کاغذی بوده و باید مشخص شود چه کسانی نوشته‌اند و امضا کرده‌اند که این حجم از پول در اختیار این بانک قرار گیرد. ساده‌ترین مساله این است که این شخص اعدام شود. البته قبول داریم که باید مجازات شود ولی از آن مهم‌تر این است که این پول به کشور بازگردد و مساله مهم دیگر اینکه مشخص شود چطور چنین اتفاقی شکل گرفته است. آیا آن زنجیره پاره شده یا حلقه‌های این زنجیره هنوز هستند و همچنان ژست انقلابی می گیرند. به خاطر آزرده نشدن خاطر مردم خیلی از مسائل را نمی‌گوییم. زمانی گروهی تصمیم گرفتند که در دوران تحریم از یکی از کشورهای خارجی پول بیاورند. در بانک مرکزی آنجا ۱۳۰ میلیون دلار تحویل آن‌ها دادند و همان‌طور در هواپیما نشستند و وقتی به ایران بازگشتند، ۱۰۰ میلیون دلار به بانک مرکزی تحویل دادند. وقتی هم پرسیده می‌شود که ۳۰ میلیون دلار چه شد، می‌گویند: نمی‌دانیم گم شده است ...

عده‌ای اصرار دارند اقتدار دولت را به چالش بکشند ... این عده اگر دلسوز هستند، اشتباه می‌کنند؛ چرا که اگر دولت ضعیف شود نظام ضعیف می شود. آن هم در منطقه‌ای که ما قرار داریم. بخش عظیمی از منطقه به نام داعش و تکفیری‌ها درگیر است و قطعا برنامه اول‌شان جمهوری اسلامی بوده است. در شرایط متلاطم این‌چنینی نیروهای مسلح ما به خصوص سپاه انصافا درخشیدند و باید قدرشان را بدانیم؛ ولی حتما دولت مقتدری هم باید سر کار باشد اما عده‌ای به اشتباه فکر می کنند اگر دولت ضعیف شود خودشان قدرت پیدا می‌کنند.
             
توفیقات اقتصادی دولت زیاد بوده و آن‌ها که اصرار می کنند دولت را ناموفق نشان دهند ظلم می کنند. البته با توجه به شرایطی که وجود داشت مانند رکود تورمی، پایین آمدن قیمت نفت و مشکلات دیگر قطعا هنوز مشکلاتی وجود دارد و این‌ها واقعیت‌هایی است که حل‌شان زمان نیاز دارد ...

برگرفته از «ماجرای یک فساد اقتصادی دیگر و گم شدن ۳۰ میلیون دلار از زبان جهانگیری»، «ایسنا»، دوم شهریور ماه ۱۳۹۵

***

زیرنویس تصویر:
ما ایستاده‌ایم که این دولت قانونمدار باشد تا کشور قانونمند شود؛ چرا که می‌دانستم این پرچمی که من برداشته‌ام، اعتقادی است ... فساد در کشور سیستمی شده است .

هنوز ابعاد قضیه بابک زنجانی باز نشده؛ اما حتی یک نفر از آن‌هایی که روی حقوق‌های میلیونی معرکه گرفتند، نیامدند این قضیه را باز کنند.

... به خاطر آزرده نشدن خاطر مردم، خیلی از مسائل را نمی‌گوییم.

از سخنرانی اسحاق جهانگیری در دانشگاه آزاد واحد قزوین، «ایسنا»، دوم شهریور ماه ۱۳۹۵

من هرچه گشتم، نه از پرچم نشانی یافتم و نه دسته ی آن. زبانزدی است که می گوید:
اگر فلانی ریسمانِ دارِ مفت گیرش بیاید، خودش را بدار می آویزد!

خوب! اکنون نوبت این برجای مانده ی تبار «یأجوج و مأجوج» است که بگوید پرچم و دسته ی آن را کجا پنهان نموده است؛ گیریم پرچمش را به کسی یا جایی فروخته باشد؛ دسته ی آن را چکار کرده است؟!

ب. الف. بزرگمهر   سوم شهریور ماه ۱۳۹۵

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!