«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۵ اردیبهشت ۱۷, جمعه

طنزی تلخ، شرم آور و باورنکردنی!

مردم جهان از کار این ولایت، انگشت به دهان مانده اند!

گزارش زیر، طنزی تلخ، شرم آور و باورنکردنی در خود نهفته دارد؛ گرچه در «ولایت آقا بیشعور» که هر کاری به آسمان وانهاده شده، تنها از کارهایی درست، بجا و به هنگام باید شگفت زده شد!

می پندارم، مردم جهان هم چارشاخ مانده اند که این چگونه ولایتی است که از سویی نخستین زن ریاضیدان برتر جهان را بیرون می دهد و از سوی دیگر پیراهن تیم ملی اش، خرج دستار و ردای مشتی شکمباره ی گاگول و نیرنگباز می شود که من حتا در درست نماز خواندن شان که یکی از کم شمار کارهایی است که گویا آموخته اند نیز بدگمانم که نکند به عنوان نمونه، بجای سه رکعت نماز، دو رکعت می خوانند و سر الله را نیز شیره می مالند. با سایر کارهای شان که مردم ایران به اندازه ای بسنده آشنایی دارند و نیازمند سخنی افزوده در اینجا نیست؛ تنها واپسین شاهکار که از آن خود «آقا بیشعور نظام» است را یادآور می شوم که همین چند روز پیش (۱۳ اردی بهشت ماه ۱۳۹۵) در بیاناتی الاغ منشانه رو به «یانکی» ها که شاخاب پارس را در کردار از آن خود نموده و هر کار دل تنگ شان می خواهد به انجام می رسانند، سپارش فرموده اند:
«... خب بروید همان خلیج خوک ها، اینجا چه می کنید؟!» به این آرش که یک بار دیگر بخت خود را در آنجا بیازمایید؛ شاید این بار توانستید شکست ننگین و همراه با سرافکندگی خود از مردم کوبا را جبران کنید! خوب! چنین سپارشی تنها از چنین نیرنگباز ورشکسته ای که چشم دیدن مردم قهرمان و رهبر تاریخی و استوار آن کشور: فیدل کاسترو را ندارد، برمی آید؛ اینچنین است که مردم جهان از کار این ولایت، انگشت به دهان مانده اند!

ب. الف. بزرگمهر    ۱۷ اردی بهشت ماه ۱۳۹۵  
      
***

ماجراهای پیراهن تیم ملی فوتبال ایران، بار دیگر حاشیه ساز شده است. از لباس جدید در حالی رونمایی شد که نه کادر فنی تیم ملی حضور داشت و نه حتی یک بازیکن از جمع ملی پوشان.

اما آنچه باعث بازتاب خبری گسترده این مراسم شد، نه غیبت ملی پوشان و مربیان بلکه موضوع طراحی لباس‌ها بود.

پس از انتشار تصاویر شورت ورزشی و پیراهن تیم ملی، جمعی از کاربران شبکه‌های اجتماعی در توئیتر و فیسبوک، به انتقاد از ظاهر لباس‌ها پرداخته و اغلب، این لباس را به دور از شان تیم ملی دانستند. مطالب و تصاویر طنزی هم منتشر شده که حاکی از نارضایتی هواداران تیم ملی فوتبال ایران است.

رسانه‌های رسمی نیز ابهاماتی را درباره نحوه انعقاد قرارداد با شرکت تولیدکننده این لباس‌ها مطرح کرده‌اند. تولیدکننده‌ای که طرف قرارداد هیچ باشگاه مطرحی در فوتبال جهان نیست. پیش‌تر حراست وزارت ورزش نیز اعلام کرده بود که اسناد مربوط به توافق طرف ایرانی با این شرکت را بررسی خواهد کرد.

قبل از جام جهانی ۲۰۱۴ نیز مشابه همین ماجرا در خصوص تولیدکننده قبلی مطرح شده بود. اما فدراسیون فوتبال در پاسخ به منتقدان، بحث تحریم و عدم امکان استفاده از تولیدکنندگان معتبر جهانی را مطرح می‌کرد. در حالی که حالا این بهانه نیز منتفی است.

کفاشیان اصرار داشت با همان تولیدکننده قبلی ادامه بدهد و حتی رسماً نیز خبرش را اعلام کرد اما «مخالفت نهادهای نظارتی» باعث قطع همکاری شد.

انتخابات فدراسیون فوتبال ۱۸ اردیبهشت برگزار خواهد شد اما فدراسیون فوتبال به جای محول کردن این مسئولیت به رییس بعدی، مصرانه پیگیر برگزاری مراسم رونمایی بود!

پارسال شانزدهم دی فدراسیون اعلام کرد از بین شرکت‌های تولیدی داخلی یا خارجی، بهترین پیشنهاد را انتخاب خواهد کرد. اما قبل از اینکه ثبت نامی صورت بگیرد، خبر توافق با یکی از تولیدکنندگان را اعلام کردند!

طبق قانون تجارت، فدراسیون فوتبال باید مزایده می‌گذاشت اما فقط خبر مزایده را منتشر کرده و سپس، گزینه از پیش تعیین شده را معرفی کرده‌اند. این در حالی است که لینینگ، آدیداس، لوتو، جوما و چند شرکت دیگر تمایل خود را برای تأمین پیراهن تیم ملی اعلام کرده بودند.

حتی یکی از شرکت‌ها پیش از دیدار ایران و عمان، البسه کامل ورزشی را به اعضای تیم ملی هدیه می‌دهد. بازیکنان معتقد بودند کیفیت خوبی دارد اما فدراسیون، تصمیم خود را گرفته بود.

سایت تسنیم نوشت: چه اصراری وجود دارد تا قبل از برگزاری انتخابات، قرارداد پیراهن به امضا برسد. بهتر نیست صبر کرد تا رئیس جدید بیاید و اسپانسر بعدی را مشخص کند؟

مدیرکل حراست وزارت ورزش هم پاسخ داده: این سؤال را باید از کفاشیان پرسید. از نظر ما جایی ندارد که اکنون اسپانسر را با عجله انتخاب کردند. ضرورتی هم وجود ندارد که تا قبل از انتخابات برای تیم ملی البسه فراهم کرد، چون تیم ملی اردویی ندارد.

حسنی خود درباره ابهامات گفته: «روی برندی که برای تیم ملی انتخاب شده می‌گویند قانون رعایت نشده. بحثی هم روی کیفیت وجود دارد که باید کارشناسان نظر بدهند

نظر کارلوس کی روش در این باره چیست؟ او گفته هیچ نقشی در این انتخاب نداشته و به طور کلی از دایره تصمیم‌گیری در خصوص موضوعات جنبی تیم ملی، کنار گذاشته شده است.

موضوع پیراهن و سهل‌انگاری شک‌برانگیز فدراسیون فوتبال، مشکلاتی بی‌سابقه را پدید آورده. پیش از جام جهانی، از بیشترین خبرهایی که رسانه‌های بین‌المللی درباره تیم ملی ایران منعکس کردند، اظهارات علی کفاشیان بود که از بازیکنان خواسته بود مواظب لباس‌های خود باشند؛ پس از بازی معاوضه نکنند و به کسی هم هدیه ندهند!

قبل از جام جهانی هم وقتی بازی با تایلند به پایان رسید، خلعتبری لباسش را به یکی از تماشاگران داد و همانجا مسئول تدارکات گفت لباس اضافه نداریم، همین‌ها را می‌شوییم برای بازی با لبنان!

خبرگزاری ایسنا نوشت: «متاسفانه همین مسئله باعث شد ترکیب تیم تغییر کند. آن بازیکن در بازی با لبنان روی نیمکت نشست، چون لباس نداشت!»

مشابه این موضوع، در مسابقات مقدماتی جام جهانی ۲۰۱۸ به نحو دیگری تکرار شد. قبل از بازی‌ها دو دست پیراهن به هر بازیکن داده شد. با این هشدار که به کسی اهدا نکنند، زیرا پیراهن جایگزین وجود ندارد!

امید ابراهیمی و احسان حاج‌صفی پس از بازی با ترکمنستان، پیراهن را درآورده و تحویل دادند. تیم ملی بلافاصله از استادیوم آزادی روانه فرودگاه شد تا راهی گوام شود.

ابراهیمی از بازی گوام محروم بود و حاج‌صفی هم روادید نداشت. پس این دو بازیکن همراه تیم نرفتند و فرصت نشد تا لباس دوم خود را تحویل دهند. ماجرایی که تیم ملی را با بحران روبرو کرد!

ایران در آن بازی، سه دست پیراهن کم داشت. کادر فنی تصمیم گرفت طارمی شماره ۹ را بپوشد. با توجه به اینکه پیراهن شماره ۱۹ در اختیار کاوه رضایی بود، در صورت پارگی پیراهن طارمی، می‌توانستند پیراهن کاوه را با چسب سفید، از ۱۹ تبدیل به ۹ کنند!

سایت ورزش سه نوشت:
مسئول تدارکات تیم ملی بین دو نیمه با سشوار، سعی می‌کرد پیراهن طارمی که خیس عرق بود را خشک کند. ماجراهایی به ظاهر طنز اما واقعی! اتفاقاتی بی‌سابقه در فوتبال حرفه‌ای جهان، آنهم برای تیمی که در رده اول رنکینگ تیم‌های آسیایی قرار دارد.

مهدی رستم‌پور   ۱۶ اردی بهشت ماه ۱۳۹۵ (برگرفته از تارنگاشت وابسته به وزارت امور خارجی «یانکی» ها)

بختی برای ویرایش این گزارش نداشتم.  برجسته نمایی های متن از آنِ من است.   ب. الف. بزرگمهر

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!