«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۵ اردیبهشت ۲۲, چهارشنبه

آیا هر از گاهی، دروغ های شاخدار هم سر هم می کرد؟

این یکی را نمی دانیم؛ گرچه، شعر نیکو می فرمود.

«ناصرالدين شاه مردي مستبد به راي و خودخواه، متدين و پابند شعائر ديني ، شيفته اصلاحات و اقدامات تازه براي تحكيم اساس سلطنت و استقرار نفوذ خويش در ميان درباريان و اطرافيان بود.

او خود را خلیفه اسلامی در عالم تشیع می دانست و به همین مناسبت، مورخین قاجاریه، تهران را دارالخلافه خوانده اند. ناصرالدين شاه با آنکه هیات وزیران برگزید و طبق فرمان، آنان را در کارهای مملکت اختیار داد، لیکن هیچ وزیر و مامور عالیرتبه ای جرات و جسارت آن را نداشت که امر مهمی را بدون اجازه شاه انجام دهد و همگی او را تواناترین رجل سیاسی کشور و ظل الله و اطاعت از فرمان او را واجب و به منزله ی اطاعت از فرمان الهی می دانستند. بدین ترتیب، در حقیقت زمام کلیه امور کشور در دست شخص ناصرالدین شاه بود و او به فراست دریافته بود که اطرافیانش همگی مردم بی شخصیت و نوکرمآب هستند.

زندگی خصوصی ناصرالدين شاه و وضع حرمسرا و شیفتگی و هوسرانی و لطیفه گویی و طبع شعر و سایر خصوصیات اخلاقی او موضوع داستان ها و روایات و حکایات متعددی است که هر کس موافق ذوق و سلیقه خود آن ها را پرورانده و دباره ی آن ها کتابی ساخته و پرداخته است.»۱

این پادشاه در عیاشی و کامرانی، گوی مسابقت را از جد خود ربود و خزائن ایران را که در تمام عالم ضرب المثل بود به عیاشی صرف نمود.

آنچه محقق است از آغاز تا انجام ۱۸۳ زن اختیار کرد؛ پنج سفر رسمی و چند مسافرت غیررسمی کرد؛ اضافه بر یکصد کرور خزانه ی ایران صرف این مسافرت های بی معنی شد؛ در پنجاه سال سلطنت خود، ۸۳ قرارداد تجارتی و سیاسی و سرحدی و امتیازی با دول و اتباع خارجه بست و در جمیع آن ها ایران مغبون گردید. ۳۵ از آن مقاولات و امتیازنامه ها با اخذ پیکش چشم بسته به صحه رسید.

ممالکی که در عهد سلطنت این پادشاه رسما از ایران خارج شد از این قرار است:
افغانستان (تمام)، نصف از خاک خراسان، سیستان (قائنات)، مرو، سرخس، مسقط، عُمانات، ترکمان (تمام)، ۱۷۳ قطعه از جزائر و سواحل خلیج فارس و دو ثلث از بلوچستان و نیز به سرخدات آذربایجان و گیلان و مازندران و استرآباد و کردستان از همسایگان خیلی تجاوز شده است.

در ایام سلطنت این پادشاه اعظم خساراتی که به ایران وارد آمده است، شهادت میرزا تقی خان امیرنظام اتابک اعظم است ... و گناهی جز جلوگیری از حرکات بچگانه پادشاه و خیرخواهی مملکت و سلطنت نداشت ...

این پادشاه را خودنمایی و تلون مزاج به درجه کمال برو و به هر کاری اقدام کرد، ناتمام گذارد؛ فرومایگان را عزیز می خواست و برومندان را ذلیل.

شعر نیکو می فرمود؛ پایبند نماز بود, مجالس تعزیه را دوست می داشت؛ خویش را دیپلمات جلوه می داد ... خوش طاهر و بد باطن بود؛ هزاران تن بیگناه را فدای نفس و شهوترانی خود ساخت؛ خدمات صادقانه را اصلا منظور نمی داشت؛ هر کس را که راغب به اصلاحات دید با خاکش یکسان ساخت ...»۲ 

برگرفته از کتاب «کریم شیره ای»، گردآوری و نوشته ی حسین نوربخش؛

برنام و زیر برنام از آن من است.   ب. الف. بزرگمهر   ۲۲ اردی بهشت ماه ۱۳۹۵

پانوشت:

۱ ـ ایران در دوره سلطنت قاجار، علی اصغر شمیم، چاپ ابن سینا، بهمن ۱۳۴۲

۲ ـ تاریخ بیداری ایرانیان، ناظم اللسلام کرمانی

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!