«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۴ اسفند ۱۸, سه‌شنبه

بر داربست خانه، بوزینه ها تاب می خورند!

در واکنش به خبری در یکی از رسانه های ایران، درباره ی گردهمایی پرخاش آمیز دانشجویان حوزه های علميه استان يزد نسبت به آنچه در خبر، «هنجار شكنی» در جایی نامیده شده، نوشته است:
کدام هنجار شکسته است؟

گیریم هنجار شکسته، شما باید درس را بخوابانید؟ خدای نکرده از تنبلی که نیست؟!

همین ها درس شان که پایان یافت، می شوند مُبلّغ دین؛ بازهم بزرگ تر که شدند، مُجتهد می شوند؛ پس از آن، فتوا می دهند و می شوند ویترین دین! سپس امتحان می دهند، می روند خبرگان؛ می شوند تصمیم بگیر مملکت؛ آن هم با جامه ی دین.

خانه از پای بست ویران است!

از «گوگل پلاس» با ویرایش و پارسی نویسی درخور از اینجانب: ب. الف. بزرگمهر

به آنجایی از جمله می رسم که نوشته است: «... سپس امتحان می دهند، می روند خبرگان ...» و جمله و دنباله ی آن با اندک پس و پیش کردن برخی واژه ها اینگونه در ذهنم جان می گیرد:
سپس می روند خبرگان امتحان می دهند، ردّ صلاحیت می شوند ...

همان پدیده ی بامزه و خنده داری که در میان این همه ناگواری های روزانه، خنده ای از ته دل به جانت می افکند و جمله ی پسین نیز اینگونه از آب درمی آید:
بر داربست خانه، بوزینه ها تاب می خورند!

ب. الف. بزرگمهر   ۱۸ اسپند ماه ۱۳۹۴

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!