«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۴ اسفند ۲۰, پنجشنبه

دلداده های ما آدم دست دوم نمی خواهند!

نوشته ای است کوتاه با مایه ای ادبی و از سویه هایی چشمگیر:
پس از هر بار پایان هماوندی باید به حالت «ریست فکتوری» (rseset factory) بازگشت؛ کیلومتر دلدادگی را صفر کرد؛ دندان ها را سفید، چنگال ها را تیز و انبار آغوش مان را انباشته از زغال سنگ ...

دلداده های ما آدم دست دوم نمی خواهند!

از «گوگل پلاس» با ویرایش و پارسی نویسی درخور از اینجانب: ب. الف. بزرگمهر
  
ساده تر از این نمی توان آنچه بویژه در این ده پانزده سال گذشته تاکنون به سر مردم ایران آمده را به پندار آورد و نوشت. در همین دو خط کوتاه، دگردیسگی جامعه ای که با شتابی لگام گسیخته به دامن سرمایه داری نولیبرال امپریالیستی پرتاب شده، هماوندی ها و وجدان فردی و اجتماعی له شده، مانش های دوستی، دلدادگی و دلباختگی رنگ باخته و کالایی شدن خصوصی ترین هماوندی های میان زن و مرد، چشم را می زند.

پندار رنج و بدبختی گرانبار شده به توده های مردم و بویژه جوان ها در این سال ها برای نسل ما که به نوبه ی خود با دشواری هایی گاه سخت و توانفرسا روبرو بوده ایم بس دشوار است؛ آن را شاید تا اندازه ای بتوان حس کرد؛ ولی نمی توان تا ژرفا دریافت؛ حتا اندکی بیش تر اندیشیدن به آن همه، سرگیجه آور است و اگر جوان ها دیوانه نمی شوند، جای شگفتی است!

ب. الف. بزرگمهر    ۲۰ اسپند ماه ۱۳۹۴

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!