«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۴ دی ۱۵, سه‌شنبه

چارچوب تاب برداشته ی نظام!

چشم بصیرت چندانی نمی خواهد؛ چارچوبِ نظام نیز همینگونه تاب برداشته و از هر گوشه ی آن شاخی بیرون زده است:
نبرد «نو» و «کهنه» از دیدگاه دیالکتیک ماتریالیستی؟ یا شاید، بازتابی از آن نبرد جاودانی در چارچوبی ناهمساز، کژ و کوله و دگردیسیده شده که هر جَک و جانور اسلام پیشه ای، گریزگاهی برای خویش می جوید؟

قابی رنگ و روغن زده شده و تصویری گریخته از میانِ آن:
... لقِّ آقا با خط قرمزهای لگدمال شده اش!

ب. الف. بزرگمهر   ۱۵ دی ماه ۱۳۹۴

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!