«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۴ دی ۵, شنبه

عِرق ملی در سوریه و عراق؟! یا شاید هم «ینگه دنیا»؟

علی‌اکبر  ولایتی، همپالکی دود و دَمِ آقا در گردهمایی فرماندهان بلندپایه نیروی دریایی ارتش ایران از آن میان گفته است:
«حضور ما در سوریه به خاطر عِرق ملی ما است ... این امر در رابطه با عراق هم صدق می‌کند.»، «خبرگزاری ایسنا»، ۲۸ آذر ماه ۱۳۹۴

همه می دانیم که آن به گفته ی وی «عِرق ملی» را فرستادگانی از «سپاه» و «بسیج» و دیگر مردم کوچه و بازارِ خرفت شده با پریشانگویی های مذهبی، برای پشتیبانی از گنبد زرین گور فلان حضرت یا بهمان نماد واماندگی فرهنگی در عراق و سوریه با ریختن خون خویش به نمایش می نهند. این که چرا آن «عِرق ملی» در خود ایران نگونبخت مان پایور نمی شود، جُستار دیگری است که پاسخ به آن را از مردک دودی نمی توان چشم داشت. با این همه، باید از این حجتیه ای پفیوز و دیگرانی چون وی در رژیم تبهکار ایران پرسید:
چرا رگِ پولشویان، دزدان درآمدها و سرمایه های ملی و سوداگران ریز و درشت هست و نیست مردم ایران از قانون تازه ی روادید «یانکی» ها چنین جهیده و برآشفته شده اند؟! آیا این هم گونه ای دیگر از «عِرق ملی» است؟

ب. الف. بزرگمهر    پنجم دی ماه ۱۳۹۴

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!