«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۴ دی ۸, سه‌شنبه

گناهی از این کبیره تر در جهان اسلام سراغ داری؟

تصویر پیوست را درج کرده و به شوخی یا جدی نوشته است:
«نمیدونم کی بوده، خدا سوسکش کرده»

از «گوگل پلاس»

برایش نوشتم:
شاید یک لنگه مرغ از زیر پلوی یک آخوند کش رفته بود؟! گناهی از این کبیره تر در جهان اسلام سراغ داری؟

پاسخ می دهد:
«نه! حقیقتا گناهی نبخشودنی مرتکب شده و بطور حتم عذابی بسیار سخت در پیش داره» 

برایش می نویسم:
خوب! حالا سوسک شده و بجای اینکه لنگه مرغ بخورد، اَن و گه مستراح می خورد! برای سوسک، همان اندازه خوشمزه و دلنشین است که لنگه مرغی چاق و چله برای آخوند! عذاب سختی در کار نیست. تازه اگر بمب اتمی و هیدرژنی هم بریزند، آخوند همراه با سایر جانداران رده های بالای فرگشت زیستی چون «پریمات» ها (آدمی و میمون ها و تارسیه و ...) جان می سپارد؛ ولی سوسک همچنان تا مدتی که اَن و گهی برجای مانده، زنده می ماند. این هم بیگمان از حکمت های خداوندی است؟!

ب. الف. بزرگمهر  هشتم دی ماه ۱۳۹۴

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!