«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۴ مهر ۱۲, یکشنبه

تدبیر و امید برای سرمایه امپریالیستی و اقتصادی مقاربتی برای ایران

نوشته است:
صبر و تحمل مردم به آخرین نفس خود رسیده، کسب وکار بطور کامل از بین رفته و از کوچکترین کاسب گرفته، ورشکست شده مالیاتهای گزاف قیمت برق که بصورت غیرمتوقع بالارفته مغازه دارها بغض شون بالارفته پولی که بابت برق پرداخت می کنند، خود چنین درآمدی براشون نداره مثلا یک سوپری ۱۳ متری که یک دونه یخچال وکولر که ناچاره برای نگهداری موادغذایی روشن نگه داره، دوره ای بالای ۹۰۰۰۰۰ تومان پرداخت کنه! اهالی مناطق گرم باید ازشدت گرما خودکشی کنن تا برق مصرف نکنن. این جه دولت تدبیر و امید به خودش نامگذاری کرده؟! این دولت فقط به فکر أن است کسری بودجه را ازجیب مردم تامین کند.

از «گوگل پلاس» با اندک ویرایش درخور تنها در نشانه گذاری ها:    ب. الف. بزرگمهر

برایش می نویسم:
این دولت تدبیر و امید برای سرمایه داری امپریالیستی و «زهدانی اجاره ای» (برای مدتی مشخص برای اجرای این مرحله از کار!) است و نه بیش از آن! با پایان این مرحله، چنانچه همه چیز سازگار با خواست خداوندان جهان سرمایه و نوکرانش، دربرگیرنده ی «سیدعلی گدای پیشین و +۹۵ میلیارد دلاری کنونی، خوب پیش برود، رشته ی جهانگردی و ساخت مهمانسراها و همه ی چیزهای سرگرم کننده ی هماوند با آن گسترشی بی پیشینه می یابد و سایر بخش های اقتصادی توی مغزشان خواهد خورد که از چندی پیش نشانه های آن بروشنی دیده می شود؛ زالوهای ایران، بیش از پیش نفتخوار خواهند شد و گروه دیگری از زالوها به رشته ی پردرآمد «جهانگردی سکس» زیر پوشش اسلام روی خواهند آورد. در چنان اقتصادی که آن مردک آن را مقاومتی و مردم مقاربتی می نامند، برای بسیاری از "دلواپسان" کنونی، پیشه ای بهتر از این برجای نمی ماند. این ها دنباله ی دوره ی «تدبیر و امید» است. نام آن را چه خواهند گذاشت؛ چندان اهمیتی ندارد.

ب. الف. بزرگمهر     ۱۲ مهر ماه ۱۳۹۴

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!