«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۴ مهر ۱۶, پنجشنبه

چرا آن ها را بر کرسی ریاست «شورای حقوق آدمی» نشاندید؟!

چرا انگلستان از ریاست عربستان سعودی۱ بر «شورای حقوق آدمی» سازمان ملل پشتیبانی نمود؟

گفتگوی رسانه ای با دیوید کامرون

ـ از شما خواسته شده که در مورد گردن زدن یک کودک ۱۷ ساله «سعودی» پادرمیانی کنید، آیا این کار را انجام داده اید؟۲ 

«دیوید کامرون»:
ـ بله، وزیر امور خارجه و سفارت ما در «سعودی» آن را در میان نهاده اند. ما این را روشن گفتیم که با پادافره نابودی در همه جا ناهمداستانیم.

ـ ... ولی این بسیار شگرف است! اگر چنین است، چگونه ما از ریاست «سعودی» بر «شورای حقوق آدمی سازمان ملت ها» پشتیبانی کردیم؟! دولت شما به ریاست عربستان رای مثبت داده است. از دید شما چنین وضعیتی، برای یکی‌ از بزرگ ترین زیر پا نهندگان حقوق آدمی شگرف نیست؟!

ـ  ... «سعودی» هموند «سازمان ملت ها»ست؛ ولی این را ما آشکارا گفتیم که با نابود کردن ناهمداستانیم.

ـ نشد! پس چرا رای دادید؟ 

ـ ما با عربستان درباره ی روش‌های پادافره دهی و نابودی ناهمداستانیم.

ـ  پس چرا رای دادید؟ آنها به هیچ روی برای چنین جایگاهی سزاوار نیستند.

ـ ما با کردار آن ها سرتاپا ناهمداستانیم.

ـ  پس چرا رای دادید؟

ـ گفتم! ما با پیشینه ی آنها ناهمداستانیم.

ـ  پس چرا رای دادید؟

ـ به پرسش پاسخ دادم.

 ـ نه! این، پاسخِ پرسش نیست.

ـ ما دارای هماوندی هایی با «سعودی» هستم و اگر می‌‌خواهی بدانی چرا، چون آنها با ما در زمینه های امنیتی و اطلاعاتی همکاری می‌‌کنند که بسیار مهم است و افزایش امنیت ما را در پی دارد.

...

پی نوشت:

۱ ــ نام آن کشور را «عربستان سعودی» می نویسند و همه جا بکار می برند. نامگذاری آن کشور ـ و هر کشور دیگری ـ بر بنیاد نام یک خانواده، حتا اگر خانواده ای خوشنام نیز باشد را کاری ناروا و ناشایست می دانم؛ چه برسد به نامگذاری آن کشور بیابانی بر بنیاد نام خانواده ای سرسپرده و مزدور امپریالیست های کهنه و نو به نام «سعود» که گونه ای خوارشمردن حتا آن عرب تازی در دورافتاده ترین جاهای آن بیابان خشک و بی بار است. آنجا را می توان و سزاوار است که ساده و بی هیچ افزوده ای: «عربستان» نامید؛ چنین نامگذاری از آنجا که آن کشور در زمانی دور یکی از استان های ایران دوره ی شاهنشاهی بشمار می رفت از دیدگاه تاریخی بهتر و سزاوارتر است. چنانچه به هر شوندی، نام آن خانواده ی پلید همراه با نام آن کشور باید آورده شود، بهتر است از عبارت هایی چون: «عربستان زیر چکمه ی خاندان سعود» بهره جست.  ب. الف. بزرگمهر   ۱۶ مهر ماه ۱۳۹۴

۲ ـ جرمی کوربین در نامه‌ای به کامرون این درخواست را طرح کرده است. نوجوان مزبور برادرزاده آیت الله نمر النمر است

از «گوگل پلاس» با ویرایش و پارسی نویسی درخور از اینجانب؛ پی نوشت نگارنده ی این نوشتار را نیز تنها به این شوند که همین گفتگو به اندازه ای بسنده، روشنگر چهره ی سیاستمداران تبهکار و سیاست های تبهکارانه دولت های امپریالیستی است، زدودم؛ بویژه آنکه بند کردن به سازمان های «حقوق آدمی» و با یک چوب راندن همه ی آن ها با آنکه بخش سترگی از آن سازمان ها مزدبگیران دم و دستگاه حاکمیت های کشورهای امپریالیستی باخترزمین یا جاهای دیگرند را نادرست و نارسا می دانم. کنشگران اجتماعی در کشورمان می توانند و باید بگویم: توانسته اند، در بسیاری موردها از همینگونه سازمان ها به سود جنبش های اجتماعی سود برند: گونه ای جنبش و پیشروی بر روی لبه ی تیز تیغ. این ها را نمی توان و نباید نادیده گرفت؛ وگرنه، دچار همان خشک مغزی می شویم که شوربختانه بسیاری به آن دچارند و گاه از آنور بام یا حتا در موردهایی، چون آن «اقتصاددان برجسته» (؟!) که با دیدی ستایشگرانه به اوبامای باهوش در زمینه ی حقوق آدمی نگریسته و می نگرد از اینور بام بر زمین می خورند.

ب. الف. بزرگمهر   ۱۶ مهر ماه ۱۳۹۴

https://youtu.be/khGa49rM6iM

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!