«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۴ آبان ۵, سه‌شنبه

اگر هفت بار گرد تو بچرخم به ز آنكه هفتاد بار زیارت آن بنا كنم

گویند شیخ ابو سعید ابوالخیر چند درهم اندوخته بود تا به زیارت كعبه رود. با كاروانی همراه شد و چون توانایی پرداخت برای چهارپایی نداشت، پیاده سفر كرده و خدمت دیگران می كرد تا در منزلی فرود آمدند و شیخ برای گردآوری هیزم به پیرامون آنجا رفت. زیر درختی، مرد ژنده پوشی با حالی پریشان دید و از احوال وی جویا شد. دریافت كه از شرمندگی و ناتوانی در روزی رسانی به خانواده به اینجا پناه آورده و هفته ای است كه خود و خانواده اش در گرسنگی بسر برده اند.

شیخ چند درهم اندوخته خود را به وی داد و گفت برو .

مرد بینوا گفت:
مرا خشنودی نیست، تو در سفر حج در تنگنا باشی تا من برای فرزندانم توشه ای ببرم.

شیخ گفت:
حج من تو بودی و اگر هفت بار گرد تو بچرخم به ز آنكه هفتاد بار زیارت آن بنا كنم.

از «گوگل پلاس» با ویرایش و پارسی نویسی از سوی اینجانب؛ برنام را از متن برگزیده ام.   ب. الف. بزرگمهر 

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!