«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۴ مرداد ۲۲, پنجشنبه

ما هم در بازی خورد و برد نقش داشته ایم؛ ما را فراموش نکنید!

پول ها و شمش های زرّین تان را به ما بسپارید تا برای تان نگهداری کنیم!

به گزارش زیر اندکی باریک شوید! هنگامی که آن را خواندم ، پوزخند یا شاید زهرخندی بر لبانم نشست که «قورباغه» هم پا در جای پای شترهای گردن کلفتِ پرپشم و پیله ای چون «یانکی» ها و همدستان و ریزه خوارانش نهاده، همزمان با پراکنش بیم و امید، سهمی درخور خویش می خواهد!

در بیانیه ی شورای فدرال دولت سوییس از آن میان آمده است که:
«... اقدامات امروز آن [دولت] به عنوان حمایت از اجرای توافق توافق هسته‌ای و اشتیاق آن به تعمیق روابط دوجانبه با ایران در نظر گرفته شود ... این کشور خواستار تبادلات اقتصادی و سیاسی گسترده با ایران است»۱؛ داد و ستدهای گسترده ای که بیش از هر چیز دیگر «فلزات گرانبها»۲ را دربرگرفته و می گیرد. گفته های اردشیر زاهدی درباره ی سوییس۳ را به یاد می آورم و با خود می اندیشم:
چنان کشوری که از راه پادویی، پااندازی و کارچاق کنی برای هر کس و ناکسی درآمد دارد و بخش سترگی از "سرمایه ملی" در گردشش بر بنیاد حساب های پنهانیِ بزرگ ترین دزدان و رشوه خواران و پولشویان از همه جای جهان در بانک های بدنام آنجا، می چرخد، داد و ستد فلزات گرانبها را برای راه اندازی کدام کار سودمند دیگری بکار می گیرد و کدام فلز گرانبها جز زر می تواند زمینه ای برای کارچاق کنی های دیگر باشد؟ ...

بگمانم پاسخ آن روشن است و برای آنکه راه دور نرفته باشم، قاچاق چندین تن شمش زر به ترکیه در دوره ی ریاست جمهوری آن مردک پیزُری سیب زمینی پیاز پخش کن به ترکیه و ماجرای کارچاق کن نابکاری به نام بابک زنجانی را که هنوز سرش را زیر آب نکرده اند۴ ، یادآور می شوم.

پرسشی که در اینجا به میان می آید، کمابیش روشن است:
آیا کلان دزدان و پولشویان اسلام پیشه ی وابسته به رژیم تبهکار ایران به آن کشور نیز شمش زر قاچاق کرده و در بانک های آنجا انباشته اند؟

پرسشی که پاسخ آن بگمان نیرومند، آری است؛ دستِکم من اینگونه می پندارم و در همینجا یکبار دیگر یادآور می شوم که از دید من، یکی از شَوَندهای بنیادین تن دادنِ تبهکاران اسلام پیشه به قراردادهای ننگین و یوغ بندگی امپریالیست ها و بویژه امپریالیست های «یانکی»، چفت و بست شدن حساب های شان در چنان بانک هایی، نه تنها در سوییس که در کمابیش همه جا بود؛ شاید نمی دانستند که کشورهای امپریالیستی بگاه بایسته، قراردادهای گروهی میان خودشان را نیز برهم می زنند و ادعاهای دمکراسی و بازار و گردش پولی آزاد را زیر پا می نهند.

به پندار من، روشی که دولت سوییس در پیش گرفته نیز از همین وابستگی های مالی و ناگزیری های تبهکاران فرمانروا بر میهن مان سرچشمه می گیرد. ریش و قیچی دست آن هاست و «آقایان» ناچارند به سازشان، هرگونه که بنوازند، پای بکوبند؛ زیرا در بدترین گزینه، کشورهای امپریالیستی و ریزه خوارانی چون همین «قورباغه»، می توانند آبروی داشته و نداشته ی نابکاران را نیز با رسواگری درباره ی حساب های بانکی هر یک از آن ها ببرند. برای ما ایرانیان و در اینجا بویژه توده های مردم ایران، هیچ راهی جز سرنگونی این رژیم ایران بربادده برجای نمانده است.

ب. الف. بزرگمهر   ۲۲ اَمرداد ماه ۱۳۹۴

پی نوشت:

۱ ـ سوئیس روز پنج‌شنبه تحریم‌های ایران را «لغو می‌کند»، تارنگاشت وابسته به وزارت امور خارجی «یانکی» ها: «رادیو فردا»، ۲۱ اَمرداد ماه ۱۳۹۴

۲ ـ همانجا
 
۳ ـ خدا بده برکت (از زبان سوییسی ها(!
اعلیحضرت هر سال در فصل زمستان برای تفریحات زمستانی و اسكی در دامنه‌های پر برف كوهستان‌های سر به فلك كشیده شمال عازم سوئیس می‌شدند و به همین منظور ویلای بزرگ و مجللی را در سن موریتس خریداری و مجهز كرده بودند. در مدت كوتاهی كه اعلیحضرت برای اسكی در سوئیس اقامت داشتند، دو هتل برای اسكان همراهان ایشان اجاره می‌شد و دولت سوئیس یكی دو میلیون دلار درآمد به دست می‌آورد.

همچنین اعلیحضرت و خانواده ایشان بخش اعظم ثروت خود را به بانك‌های سوئیس سپرده بودند و حالا انتظار داشتند سوئیس آنها را با آغوش باز بپذیرد.

چه ملت پرافتخاری؟!
درآمد سوئیسی‌ها از راه دلالی اسلحه و هتل‌داری و توریسم است. در مورد سوئیسی‌ها یك مثل معروف وجود دارد و آن اینكه همه آنها در طول زندگی خود مدتی گارسون بوده‌اند و یا برای خارجی‌ها و توریست‌ها دلالی محبت كرده‌اند!

معروف است كه می‌گویند اگر یك نفر سر زده وارد پارلمان سوئیس بشود و صدا بزند: «آهای گارسون!» همه بلااستثنا سر خود را برمی‌گردانند و می‌گویند: «چه فرمایشی داشتید؟!»
برگرفته از «یک ”کمدی درام“ راستین از ”یهودی سرگردان“»، آخرین روزهای شاه از زبان اردشیر زاهدی، ب. الف. بزرگمهر،  ۹ شهریور ۱۳۹۰

۴ ـ از دید من، هر آن که کلان دزدان فرمانروا بر اقتصاد و سیاست ایران، انبوه سرمایه های مالی و کالایی قاچاق شده از سوی وی به دیگر کشورهای جهان را بتوانند از چنگش درآورند، وی را سر به نیست خواهند نمود و وی این را نیک دریافته و گویا هنوز دُم به تله نداده است.

***

سوئیس روز پنج‌شنبه تحریم‌های ایران را «لغو می‌کند»

دولت سوئیس به دنبال توافق هسته‌ای میان تهران و قدرت‌های جهانی اعلام کرد که تحریم‌ها علیه ایران را از روز پنج‌شنبه، ۲۲ مرداد، به‌طور رسمی لغو می‌کند.

خبرگزاری رویترز بیانیه روز چهارشنبه دولت سوئیس در این باره را بازتاب داده که بر حمایت این کشور از توافق جامع هسته‌ای تاکید کرده است.

در بخشی از این بیانیه آمده است: «شورای فدرال (دولت سوئیس) امیدوار است که اقدامات امروز آن به عنوان حمایت از اجرای توافق توافق هسته‌ای و اشتیاق آن به تعمیق روابط دوجانبه با ایران در نظر گرفته شود

سوئیس از زمستان ۱۳۹۲، پیرو توافق موقت ژنو میان ایران و گروه ۱+۵، بخشی از تحریم‌های ایران شامل تجارت فلزات گرانبها و محصولات پتروشیمی را به حالت تعلیق درآورده بود. اما اکنون این توافق جامع هسته‌ای وین است که امکان لغو این تحریم‌ها را فراهم می‌آورد.

با این حال کشور سوئیس نسبت به نقض توافق جامع هشدار داده و تاکید کرده است که نحوه اجرای این توافق را رصد می‌کند.

بیانیه دولت سوئیس می‌گوید: «شورای فدرال این حق را برای خود محفوظ می‌دارد که در صورت عدم اجرای توافق، تحریم‌های لغو شده را بازگرداند.»

این بیانیه همچنین عنوان می‌کند که سوئیس قصد دارد یک ماده معافیت جدید را به تصویب برساند که به این کشور اجازه می‌دهد قطعنامه‌های شورای امنیت سازمان ملل متحد درباره ایران را اجرا کند.

قطعنامه اخیر شورای امنیت سازمان ملل دستور می‌دهد که تمامی قطعنامه‌های تحریمی مرتبط با برنامه هسته‌ای ایران از سال ۲۰۰۶ به بعد، از روز اجرای توافق هسته‌ای و هنگامی که طرفین به تعهدات‌شان عمل کرده باشند و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی نیز اقدامات ایران را تایید کند، به تدریج لغو شود.

بیانیه دولت سوئیس در نهایت عنوان می‌کند که این کشور خواستار تبادلات اقتصادی و سیاسی گسترده با ایران است.

۲۱ اَمرداد ماه ۱۳۹۴


بختی برای ویرایش این گزارش نداشتم. برجسته نمایی های متن، همه جا از آنِ من است.  ب. الف. بزرگمهر

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!