«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۴ خرداد ۲۵, دوشنبه

... حیف است چنین کُرّه خری زنده بماند!


خِرَد

آنکس که بداند و بخواهد که بداند
خود را به بلندای سعادت برساند

آنکس که بداند و بداند که بداند
اسب شرف از گنبد گردون بجهاند

آنکس که بداند و نداند که بداند
با کوزه ی آب است ولی تشنه بماند 

آنکس که نداند و بداند که نداند
لنگان خرک خویش به مقصد برساند 

آنکس که نداند و بخواهد که بداند
جان  و تن خود را ز جهالت برهاند 

آنکس که نداند و نداند که نداند
در جهل مُرکّب، ابدالدهر  بماند 

آنکس که نداند و نخواهد که بداند
حیف است چنین جانوری زنده بماند!

از کتاب معراج السعادت

از «گوگل پلاس». برنام را از متن با دستبرد در آن برگرفته ام.   ب. الف. بزرگمهر

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!