«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۴ خرداد ۴, دوشنبه

تا تنور داغ است، می خواهند نان زهرآلود را بچسبانند و به خورد مردم ایران بدهند!


درباره ی نقش پلید مردک خودفروخته ای در جایگاه وزیر امور خارجی رژیم جمهوری اسلامی، پیش تر نوشته و آن را چندین بار گوشزد نموده ام. واژه ی «گوشزد» را با پافشاری بر روی آن و آگاهانه بکار می برم. برخلاف مشتی خودفروخته ی مزدور و از آن میان با صورتک چپ و همراه با آن ها گروه نه چندان کوچکی از روشنفکران خودباخته و چشم فروبسته بر واقعیت هایی آشکار که هر از گاهی چهره ی دولتی نامور به «زهدان اجاره ای» را بزک می کنند، نقش کابینه ی آخوند امنیتی تبهکار: «حسن فریدون روحانی شده» و دزدان بزرگ درون آن را  در زمینه سازی فروپاشی ایران زمین، بسیار برجسته و خائنانه می بینم. در چنین زهدانی که آمیزه ای است از سرسپردگان به امپریالیست های انگلیسی («انگلوفیل» ها) و سرسپردگان به امپریالیست های «یانکی» («آمریکانوفیل»ها)، «سیّد از خر جسته»، ایرانی تباری که همه ی نشانه ها و نمودهای خودفروختگی را از خود نشان داده، برجسته ترین نقش را در به باد دادن ارزشمندترین دستاورد دانشورانه و فنی تاریخ ایران و گذاشتن دست مردم ایران زیر منگنه ی «قطعنامه فصل هفتم» سازمان به اصطلاح ملت ها بر دوش داشته و دارد. چگونگی کارکرد وی در رژیمی «ملوک الطوایفی» که هر دزد نابکاری بسیار زود سوراخ سُنبه های آن را بازشناخته، آشکار و پنهان خرِ خود می راند را اگر در زبانزدی فشرده کنم، چنین از آب در می آید:
«تا تنور داغ است، نان را بچسبان»!

اکنون روشن می شود که این توله سگِ خودفروخته، همراه با گروه مزدور «نخودچی کشمش های نظام» درباره ی آنچه «گفتگو با دانشمندان هسته ای ایران» خوانده شده و آماجی جز شناسایی باریک تر یک یک آن دانشمندان و به پرسش کشیده شدن شان از سوی «نمایندگان سازمان جهانی انرژی اتمی» در سر نمی پروراند با نمایندگان کشورهای امپریالیستی و بیگمان امپریالیست های «یانکی» قرار و مدارهایی گذاشته اند؛ نمایندگان سازمانی که بنا بر آزمون ها و آروین های گذشته از آن میان در مورد عراق دوران «صددام» در میان شان، خبرچین های کشورهای امپریالیستی نیز یافت می شوند؛ و این توله سگ با گستاخی این همه را «یک مساله جنبی و فرعی» خوانده است! کدام جُستارها و قول و قرارهای دیگری از سوی این گروه رویهمرفته مزدور و خودفروخته با امپریالیست ها و «یانکی» ها در میان نهاده شده و چه چیزهای دیگری نیز پذیرفته شده را خدا می داند و نماینده ی دودوزه بازش در ایران که از مدتی پیش به این سو، گاهی چشم راست و گاه چشم چپ خود را بر بسیاری رویدادهای ناگوار نه تنها در این زمینه که در زمینه های دیگر دانسته و آگاهانه بسته و همگی را نادیده گرفته است.

آیا نباید یقه ی آن خودفروخته را گرفت و پرسید:
ترور کارمندان دانشور یا دست اندرکار هسته ای چطور؟ آیا آن نیز جُستاری «جنبی و فرعی» بشمار می رود؟!

سیّد از خر جسته»، در توجیه چنین قرار و مداری، برای کاهش فشار گفته است که در دولت پیشین، گفتگوهایی میان دانشمندان هسته ای ایران با «نمایندگان سازمان جهانی انرژی اتمی» انجام پذیرفته بود. اگر چنین گفته ای درست باشد، آیا نباید از آن مردک مهرورز سرمایه داران جهان و سیب زمینی پیاز پخش کن و هر آنکه در چنین کردار نابخردانه و خائنانه ای دست اندرکار بوده، شَوَند (دلیل) آن را بازخواست و همه ی آن ها را روانه ی دادگاه نمود؟

آیا نباید از آن رهبر دَبَنگ ناکارآمد به شَوَند همه ی این تباهی ها و پلشتی ها که یکی دو تا نیز نیست و هر روز، پته ی تازه ای از این یا آن نابکاری به روی آب می آید، بازخواست نمود و از کار برکنارش کرد؟ آیا نباید این دَبَنگ را به پادافره همه ی تبهکاری های انجام یافته تاکنون که وی به هر رو، مسوول همه ی آن هاست و باید پاسخگوی تک تک شان نیز باشد به دادگاه کشید؟ اینگونه که روشن است، چنین کارهایی تنها از دادگاه خلق های ایران برمی آید؛ آنهم تا آن هنگام که چنین بدنهادی، ریغ رحمت را سر نکشیده و به گور سپرده نشده باشد. آن هنگام که چنین رژیم تن به خواری داده و سرسپرده ای سرنگون شده باشد؛ از کارد نمی توان چشم بریدن دسته ی خود را داشت.

ب. الف. بزرگمهر    چهارم خرداد ماه ۱۳۹۴

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!