«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۳ اسفند ۲۳, شنبه

چماق که نباید بی بهره گیری در جایی انبار شده، بپوسد!


تصویری است که از «گوگل پلاس» آن را برگرفته ام و بگمانم چماقداران شیراز در ماجرای یورش به یادگار فرصت جوی «نشانه خدا» مطهری باشد که از مدتی پیش بخت خود را برای چهره شدن در رژیم تبهکار جمهوری اسلامی و بالا رفتن از "ریسمان الهی" می آزماید. نکته چشمگیر در تصویر، چماق هاست که شاید دست بالا دو سه گونه و اندازه بیش تر نباشند و خوش تراشیدگی شان، نشان از ساخته و پرداخته شدن از یک یا چند کارخانه دارد. شاید هم برجای مانده های همان ۵۰ هزار دسته بیل وارداتی از اندونزی در سال های کارپردازی آن مردک پیزُری مهرورز به سرمایه داران جهان باشد و از میان آن همه کالاهای وارداتی رنگ و وارنگ از چین و ماچین و جاهای دیگر، این هم سپارش کوچکی برای کارخانه ای در اندونزی بود تا آن ها نیز از سفره ی گسترده ی نظام بی بهره نمانند؛ نمی دانم؛ ولی بگمانم کارخانه ای به نام «کارخانه دسته بیل سازی قابیل» که مردک پیزُری آن را دیده یا از نام آن خوشش آمده و سپارش داده بود. به هر رو، بده بستان بدی هم نبود: گونه ای «بازی برد ـ برد» در پهنه ای نه آنچنان مهم چون «سیاه بازی هسته ای»؛ ولی سودمند، هم برای آن کارخانه اندونزیایی و هم برای «دزدان الله کرم»! هرچه باشد، چماق که نباید بی بهره گیری در جایی انبار شده، بپوسد! باید از آن سود برد تا «بازی برد ـ برد» آرشی درخور نام خود بیابد.

ب. الف. بزرگمهر    ۲۳ اسپند ماه ۱۳۹۳

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!