«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۳ دی ۲۵, پنجشنبه

نمایش گِل شِفته پایان می یابد؛ آقازاده پا به صحنه می گذارد ...


تصویری از آقازاده فرصت جو (اپورتونیست) درج کرده و نوشته است:
«علی مطهری درباره‌ی این‌که گفته می‌شود قرار است پس از نماز جمعه‌ی این هفته‌ی تهران علیه وی راه‌پیمایی صورت گیرد، خاطرنشان کرد:
من در مورد راه‌پیمایی شنیده‌ام، و إن‌شاءالله خودم در آن شرکت می‌کنم. بعید نیست بعد از نمازجمعه‌ی هاشمی، برای بار دوم به نمازجمعه بروم (البته فقط برای راه‌پیمایی).»

از «گوگل پلاس»

با خود می اندیشم:
نمایش گِل شِفته پایان می یابد؛ آقازاده پا به صحنه می گذارد و سرگرمی تازه ای درست می شود. بد نبود، این یکی هم نمایشی برهنه می داد. شاید بیش تر آوازه می یافت و بیگمان جایزه هایی چون «خروس قندی زرین» و «اپورتونیست نمونه» از این سو و آنسو دریافت می نمود. دزدها که بدشان نمی آید به هر بهانه ای شده، افکار عمومی را هر روز به این سو و آنسو بکشانند و گسیخته نگاه دارند ...

آیا نباید در کنار فشار جدی، پیگیر و هماهنگ برای آزادی زندانیان سیاسی کشور که تنها کروبی و موسوی را دربرنمی گیرد، گفتگوهای جدی تری درباره ی راه رشد اقتصادی ـ اجتماعی کشور که به هیچ روی با بن بست سرمایه داری جهانی سازگاری ندارد و کشورمان را هر روز بیش تر در باتلاق فرو می برد در جامعه دامن زد؟

آیا نباید بجای پای نهادن در دام چنین ستیزه هایی بیمایه و در پی نخود سیاه دویدن، روی چالش های بنیادین اقتصادی ـ اجتماعی کشور متمرکز شد و آن ها را به شعارهای عمومی توده های مردم دگرگون نمود؟ 

آیا نباید این پرسش که چنین رژیمی از توان پیشبرد راه رشدی ملی به سود توده های میلیونی مردم ایران برخوردار است یا نه، بگونه ای گسترده تر در همه جا سازمان داد و چنانچه پاسخ آن منفی باشد، گره آن را با سمتگیری به سوی سرنگونی این رژیم تبهکار گشود؟

ب. الف. بزرگمهر     ۲۵ دی ماه ۱۳۹۳

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!