«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۳ دی ۲۳, سه‌شنبه

قافیه چو تنگ آید، «ننه قلی» بکار آید! ـ بازانتشار


تارنگاشت مزدور و سرسپرده ی «پیک نت» یا همانا: «رفسنجانی نت»، زیر عنوان «رابطه با امریکا، اگر دیروز غلط بود، امروز ضروری است» از زبان «ننه قلی» چنین نوشته است: 
«زهرا مجردی، همسر محسن میردامادی، رهبر دانشجویان خط امام که سفارت امریکا را تصرف کردند و دبیرکل جبهه مشارکت که در زندان کودتای انتخاباتی سال ۸۸ است، در فیسبوک خود از ملاقات اخیرش با میردامادی در بند ۳۵۰ زندان اوین که همزمان شد با [در] سالروز تصرف سفارت امریکا، نوشت:
«بالاخره محسن امروز دوشنبه در ملاقات هفتگی در پشت میله های سالن ملاقات رویت شد و ما را از نگرانی درآورد و به تاری {به جای کوری} چشم مخالفان، سرحال و پر انرژی و مثل همیشه بذله گو وشاد بود و معتقد بود، امروز داشتن رابطه با آمریکا برای پاسداری از منافع ملی ضروریست. آنان که در مناسبات سال ۵۸ «فریز» شده اند [یخ زده اند] یا گذشت زمان و مناسبات دنیای جدید و کشورها را درک نمی کنند و یا منافع شان، اجازه رفتار دیگری را نمی دهد. آنان هرگز نمی توانند منافع واقعی ملت را تشخیص دهند و در جهت آن گام بردارند؛ در حالی که شرایط جدید، دیپلماسی جدید می طلبد.
فیسبوک همسر میردامادی  «پیک نت» («رفسنجانی نت»)، ۲۱ آبان»

با ویرایش درخور بویژه در نشانه گذاری ها از سوی اینجانب؛ افزوده های درون [ ] نیز از آنِ من است:  ب. الف. بزرگمهر

آنچه «ننه قلی» درنمی یابد و دیگرانی چون این گاهنامه ی مزدور درباره ی آن خود را به نادانی می زنند یا از کنار آن می گذرند، بُنمایه ی هماوندی میان کشورهاست که اگر بر پایه ی منافع توده های مردم هر کشوری بنیاد نهاده شود ـ و من منافع ملی را اینگونه در می یابم! ـ می توان با هر «شیطان بزرگ» یا کوچکی بر این پایه، هماوندی های سیاسی و اقتصادی داشت؛ بنابراین، آنچه «ننه قلی»، شاید از روی نادانی طبقاتی خود، نادیده می گیرد و این مزدور روی آن خاک می پاشد تا پنهانش کند، این نکته است که چنین هماوندی نمی تواند تنها در چارچوب منافع «سرمایه داری وابسته» («کمپرادور») که دوباره در کشورمان شکل گرفته و لایه ی اجتماعی نازک سوداگران و بازرگانان بزرگ که انگلوار خون مردم ایران را می مکند و همه ی اقتصاد و سیاست کشورمان را در چنگ گرفته اند با «شیطان بزرگ» پی گرفته شود؛ چنین هماوندی سیاسی و اقتصادی، فرجامی خوش برای سرزمین و خلق های ایران در پی نداشته و در آینده نیز نخواهد داشت؛ زیرا از آن سو به اندازه و سنگینی اجتماعی ـ اقتصادی این سوداگرانِ هست و نیستِ مردم ایران که در پی بازی «خورد و برد» خود هستند، می نگرند و نیک می دانند که از هیچگونه پشتوانه ی اجتماعی بزرگی برخوردار نیستند و از همین رو، بازی «هویچ و چماق» را فراخور حال شان با پیگیری پیش برده و می برند که هر بار باج هایی سنگین تر از پیش برای شان به ارمغان آورده و به پیشبرد سیاست های پلید منطقه ای شان نیز یاری رسانده است؛ و از اینسو، انگل های اجتماعی یادشده به دلیل سرشت طبقاتی خود از کم ترین خواست و توان بایسته برای در پیش گرفتن راه رشد اقتصادی ـ اجتماعی به سود توده های سترگ مردم که همانا «راه رشد با سمتگیری سوسیالیستی» است، برخوردار نیستند.

از همه ی این ها که بگذریم، داشتم با خود می اندیشیدم:
... به خاطر نوشته ها و جُستارهایی که زمینه ی خوبی برای کارهای فکاهی و طنز بدست می دهند، باید بیش تر به اینجا سر بزنم؛ گرچه، افزون بر آن، هواسنج خوبی هم برای دریافت بهتر آنچه دور و بر رفسنجانی پلید و شرکا می گذرد نیز هست؛ هرچند اگر ناچار باشی، بینی ات را گاه گاهی با دست بپوشانی ...

ب. الف. بزرگمهر  ۲۱ آبان ماه ۱۳۹۲

http://www.behzadbozorgmehr.com/2013/11/blog-post_6320.html
 

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!