«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۳ دی ۲۸, یکشنبه

بنویس که هر دوتایش هم تُخمی است!


هرچه کوشیدم تا نیمه ی پرِ لیوان را ببینم، نتوانستم. این گردهمایی و جداگانه نیایش کردن به درگاه خداوندی که دستِکم برای این دو شاخه از یک کیش یکی است، یگانگی نیست! نمایشی ساختگی و بیگمان بیش تر از سوی حاکمیت تبهکار ایران است که حتا با نزدیک ترین همکیشان خود نیز نمی توانند خودی شوند! و این خود آشکارترین نمود و رهنمونی است که هرگونه کیش و آیینی هوایی (بجای آسمانی!) را باید به پستوها و اتاقک های پرستشگاه ها، مژگت ها، کنیسه ها و کلیساها بازگرداند تا بر سرِ چیزهایی بیهوده با یکدیگر سرشاخ نشوند و خون مردمان بیگناه را به این یا آن بهانه بر زمین نریزند!

«ديانت ما عين سياست ماست و سياست ما عين ديانت ما» در کشور ما آزمون خود را بروشنی پس داده است.

«نخود آش»* که اینجا ایستاده و می نگرد، همراه با چند ناسزای چارواداری می گوید:
«بنویس که هر دوتایش هم تُخمی است!»

چکار کنم؟! به پاس او که پیرمردی جهان دیده، ولی بسیار بی ادب است، ناچارم دستورش را فرمان برم!

ب. الف. بزرگمهر   ۲۸ دی ماه ۱۳۹۳

* «نخود آش» یک آدمِ لاتِ آسمان جُلِ کم دانش ولی با بینش و شم سیاسی نیرومند است!

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!