«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۳ دی ۹, سه‌شنبه

آدمیزاد را اینگونه می کارند!


با رویکردی به آفرینش جهان هستی از سوی پروردگار نوشته است:
«یک هسته ی خرما به اندازه ی یک بند انگشته؛ ولی پر از استعداد برای تبدیل شدن به درخت نخل و هزاران کیلو خرما! تنهاکافی است که این هسته را در زمین بکاری و به آن، آب و کود و بخت لازم برای رویش بدهی تا به بار بنشیند ... هسته ی کوچک امروز، درخت نخل فردا! آدمیزاد که کمتر از یک هسته ی خرما نیست»

از «گوگل پلاس» با ویرایش، پارسی و بازنویسی درخور از اینجانب:    ب. الف. بزرگمهر

... و من ناخودآگاه به یاد آن آموزگار زیرک می افتم که پس از پایان سخنش درباره ی پیشرفت های فن آوری های زمان خود که به عنوان نمونه در کارخانه از سویی گاو را وارد مِدار فرآوری می کنند و در فرجامِ کار، سوسیس فرآورده می شود، درپاسخ به خوشمزگی دانش آموزی که پرسیده بود:
«نمی شود با سوسیس آغازید و از آن سو گاو بیرون داد؟»، گفته بود:
چرا، خوب هم شدنی است! پدرت با مادرت همین کار را کرد تا تو بیرون بیایی!

ب. الف. بزرگمهر   نهم دی ماه ۱۳۹۳

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!