«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۳ آبان ۵, دوشنبه

"همسایه ها"


همسایه‌های ساده‌ای داریم:
فوتبال تماشا می‌کنند،
تخمه می‌شکنند
و با گُل زدن هر تیمی جیغ می‌کشند.

تنها کابوس شان دفترچه‌های قسطِ آن‌هاست
و می‌توانند ساعت‌ها حرف بزنند
بدون این که براستی حرفی زده باشند.

در صفِ بنزین "چه‌گوارا" می‌شوند،
وقتِ رد شدن از چهارراه‌ها
به پاسبان‌ها لبخندهای شش در چهار می‌زنند
از ترسِ جریمه شدن
و تنها اعتراض شان
به افزایش قیمتِ ویاگراست!

برای ماشین‌های قسطی‌شان
تخم‌مرغ می‌شکنند،
به جادو جمبل معتقدند
و شب به شب، خوابِ آنتالیا می‌بینند.

هر هفته همسرانشان را به آرایشگاه می‌فرستند
با این امید که یکبار
جنیفر لوپز از آرایشگاه به خانه برگردد
و از سیاست همانقدر وحشت دارند
که از عقرب!

همسایه‌های ساده‌ای داریم:
ساده به دنیا می‌آیند،
ساده سواری می‌دهند
و ساده می‌میرند ...

یغما گلرویی

از «گوگل پلاس» با اندک ویرایش درخور بویژه در نشانه گذاری ها از سوی اینجانب؛ به پاس «چه گوارا»، نام وی را درون نشانه های " " به آرش چه گوارای دروغین یا ساختگی نهاده ام. می پندارم که آماج  نویسنده نیز جز این نبوده است.  ب. الف. بزرگمهر

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!