«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۳ آبان ۱, پنجشنبه

چگونگی حقوق فردی و اجتماعی زن، نمودار روشن مانش آزادی در چارچوب طبقاتی و اجتماعی است!


برخی نام آن را شوخی و خوشمزگی گذاشته اند و برخی دیگر با گواه گرفتن چنین "شوخی" خُنک و ناجوانمردانه، خود را و توده ی مردم ایران را خوار و کوچک می شمارند. منظورم، آب پاشی به زنان و دختران است که بسان اسیدپاشی نه در یک شهر که در شهرهای گوناگون رخ داده و می دهد.

از دید من، هم اسیدپاشی به روی زنان و هم آب پاشی در پی آن، اگر از برخی موردهای خوشمزگی های ناجوانمردانه ی آن بگذریم، کاری حساب شده و سازماندهی شده از درون حاکمیت جمهوری اسلامی با آماج های گوناگون بوده و هست. مهم ترین آماج آن، کژدیسه کردن افکار عمومی از مهم ترین دشواری های جامعه است که دولت برگمارده شده ی حسن فریدون روحانی تا همین جای کار بروشنی نشان داده از خواست و توان سمتگیری اقتصادی ـ اجتماعی به سود توده های مردم برخوردار نیست تا گرهی از دشواری های سترگ پدیدآمده از نابخردی ها و نابکاری های تلمبار شده به درازای دهه ها را بگشاید. سیاست های سرمایه داری نولیبرال به سود کشورهای امپریالیستی و بزرگ سرمایه داران جهان که روندی آشکارتر و پرشتاب تر از گذشته یافته و می یابد، بیکاری و تنگدستی گسترده تر توده های مردم ایران را در پی داشته و بازهم خواهد داشت. به این ترتیب، برافروختگی و برانگیختگی توده های مردم که زمینه ی عینی نیرومندی دارد، هرچه بیش تر و باید گفت: خوشبختانه از زمینه ی ذهنی و همراه با افزایش بیش از پیش آگاهی نسبت به ماهیت تبهکارانه رژیم جمهوری اسلامی نیز برخوردار می شود. به این نکته، نزدیک شدن پایان مهلت گفتگوهای به اصطلاح هسته ای و تعهداتی که رژیم خوار و سرشکسته در «قرارداد ژنو» بر دوش گرفته و بخش عمده ای از آن، همچنان زیر برنام «بسته شفاهی» لاپوشانی می شود را نیز باید افزود.

رژیم جمهوری اسلامی می داند که با همه ی پافشاری در پنهانکاری ها، بسیاری از ناگفته ها و آنچه پنهان از چشم توده های مردم ایران بر دوش گرفته، خواه ناخواه از پرده برون خواهد افتاد و بی آبرویی بازهم بیش تر دزدان و فرومایگان فرمانروا بر کشورمان را رقم خواهد زد. همچنین نیک می دانند که ساز و برگ یافتن به پیشرفته ترین ابزارهای ضد شورش شهری نیز آنگاه که جنبشی کم و بیش سازمان یافته و یکپارچه در کار باشد، کارآمد نخواهد بود. همه ی این ها به همراه با رویدادهای پیرامون ایران، رویهمرفته، رژیم را بیش از پیش از سرنوشت خود نگران و بیمناک نموده، وادارش می کند تا هر بار جُستارهای حاشیه ای تازه ای که هیچگونه هماوندی با چالش های اجتماعی ـ اقتصادی دامنگیر توده های مردم ندارد، بیافریند تا هم نیروی توده ها را هرز برده از سمتگیری طبقاتی و یگانگی آن بکاهد و هم آمادگی پذیرش و زیر بار رفتن شان را در این یا آن باره بیازماید.

از دید من، کنشگران اجتماعی می توانند از همین چالش ها بگونه ای باریک بینانه در جهت سازماندهی هرچه بیش تر اعتراض ها و جنبش ها سود برده، بسته به بزرگی و کوچکی و اهمیت هر جُستار و نیز اندازه ی آگاهی و توان جنبش، پاسخ درخور و چنانکه باید دندان شکن به رژیمی که کم و بیش دیگر از هیچگونه پشتوانه ی اجتماعی در میان توده های مردم کشورمان برخوردار نیست و بر بنیاد سرشت طبقاتی خود، هرچه بیش تر به  فرمانبرداری از کشورهای امپریالیستی سر می سپارد، بدهند.

حقوق زنان که جلوترین سنگرِ آزادی های اجتماعی بگونه ای کلی نیز هست و شوربختانه از همان سال های آغاز انقلاب تاکنون از سوی سیاهکارترین نیروهای ضدانقلابی زیر پوشش دین و مذهب پایمال شده، یکی از جُستارهای بنیادین در میان سایر جُستارها و چالش های اجتماعی میهن مان است و چگونگی برخورد با آن، اهمیتی تعیین کننده در سرنوشت ایران دارد. ناگفته نماند که زنان کشورمان با همه ی دشواری ها و چالش هایی که در همه ی این سال ها با آن ها دست به گریبان بوده اند، کارنامه ای رویهمرفته نیکو و پربار در پشت سر دارند و درست از همین روست که واپسگرایان درون و پشتیبانان امپریالیست آن با همه ی اداهای دروغین دمکراسی و حقوق بشری شان به همین سنگر، بیش از سنگرهای دیگر یورش برده و می برند. پشتیبانی از حقوق فردی و مدنی زنان و بازپس گرفتن حقوق اجتماعی از دست رفته شان، پشتیبانی از حقوق همه ی جامعه است. حقوق فردی و اجتماعی زن، نمودار روشن مانش آزادی در چارچوب طبقاتی و اجتماعی در هر کشوری است.

باید همه ی نیرو را برای رویارویی با واپسگرایان و تاریک اندیشان بسیجید و آن ها را به عقب نشینی واداشت.

ب. الف. بزرگمهر    یکم آبان ماه ۱۳۹۳

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!