«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۳ خرداد ۱۳, سه‌شنبه

چه خوب می شد اگر توفان نوح آمده بود ...


زیر برنام «یادداشت های مردم پس از توفان امروز»، گفته های طنزآمیز را از اینجا و آنجا گرد آورده است:
خطبه های نماز جمعه این هفته به موضوع: «ارتباط داشتن آزادی های یواشکی زنان ایرانی» با توفان ارتباط خواهد داشت  ...

میگن کار احمد خاتمیه ... یه چشمه از جهنم اومده که مردم رو به زور به بهشت ببره ...

تیتر فردای کیهان :
تجلی روح امام در آسمان تهران ...

تو روحتون ۱۹۰ هزارتومن شلوارم معلوم نیست کجا رفت !!

چرا هوا اینجوری شد؟ مگه نمیخواست جمعه ظهور کنه؟!

نزدیک بود توبه کنم !

تو محل ما نوح با کشتی دیده شد !

آقا اگه کسی یه لیف با یه گردالی آبی وسطش پیدا کرد مال منه ... گذاشته بودم آفتاب بخوره باد بردش!

این عید رو به همه ی نصب کنندگان ماهواره تبریک و تهنیت عرض میکنم !

هی می گم این خانما حجاباتونو رعایت کنید؛ حالا تا به کشتن ندن مارو ول نمی کنن ...

گربه و دیش ماهواره و ایرانیت بود که تو آسمون میرفت ...

همه اینارو ول کن؛ خشتکم رو طناب آویزون بود. باد بردش ...

از «گوگل پلاس» با اندک ویرایش و پارسی نویسی درخور از اینجانب: ب. الف. بزرگمهر

برایش می نویسم:
یک کار خوب!

چه خوب بود اگه توفان نوح اومده بود این بار بجای یک جفت از هر جانوری، همه ی جانوران یک صنف رو با خودش می برد یه جایی میان خرس های قطبی پیاده می کرد. تماشایی می شد!

ب. الف. بزرگمهر    ۱۳ خرداد ماه ۱۳۹۳

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!