«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۳ اردیبهشت ۲۰, شنبه

نامه ی امام زمان خودخوانده به شاه سلطان گداعلی بی کینه!

از سری نامه های «برون ریسمانی»*


اَعُوذُ بِاللّهِ منَ الشّيطانِ الرَّجيم . بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

جناب آقای ..! سلام علیکم!

پیغامی که فرستادید به دست ما رسید .

البته همانطور که خودتان هم در پیام ارسالی عنوان داشته اید، ما در طیّ این ۲۵ سالی که از آغاز رهبری شما می گذرد، همواره شما را در جایگاه یک پدر دانسته و حُرمت و احترام شخصیِ شما را حفظ کرده ایم. بعلاوه تا آنجایی هم که مُیسّر بوده، توسّل ها و درخواست های شما را مورد اجابت قرار داده و مشکلات و مُعضلات بزرگی را با عنایات الهی از سر راهِ شما و حکومت تحت رهبریِ شما برداشته ایم؛ امّا خودتان هم بخوبی آگاهید که مشکلِ ما با شما، صرفاً مسئلۀ ورود به فاز نظامی در سوریه آنهم برخلاف دستور اکید ما نیست؛ بلکه مسئله بسیار بُغرنج تر از اینهاست !

بطوریکه از مدتها قبل به این نتیجه رسیدیم که حلّ این مسائل، خارج از محدودۀ توانایی های شما می باشد و اصولاً به همین خاطر هم بوده که خودمان مُستقیماً به قضایا ورود پیدا کرده ایم. متأسفانه در حال حاضر وضعیت اسلام، تشیّع و همچنین اوضاع عمومیِ مردم در ایران در شرایطی قرار گرفته که دیگر برای ما اَبداً قابل تحمّل نیست! و به شما نیز نمی توانیم بیشتر از این فرصت بدهیم تا برای اصلاح این امور اقدام کنید؛ خصوصاً که در فرصت های داده شدۀ قبلی، نه تنها هیچ اقدامِ غیرشعاری، مؤثر و قابلِ ذکری انجام نشده، بلکه برعکس، هرچه زمان گذشته و می گذرد، صرفاً بر حجم ناهنجاری ها و انحرافات و بدعت ها و بی عدالتی ها و فسادها افزوده شده و می شود و اصولاً جهت حرکت عمومیِ جامعه، نه بسوی تعالی و سعادت، بلکه دقیقاً در جهت سقوطِ هرچه بیشتر بوده و هست؛ در صورتیکه ما با شما قراری داشتیم که چیزی کاملاً بغیر از این بود !

والسّلام علی مَن التبع الهدی و العاقبة لأهل التقوی .
العبدالحقیر ، الإمام المتّقین السّیّد المحمّد المهدی .

برگرفته از «گوگل پلاس» 

* منظور، بیرون از ریسمان خدایی است؛ به این دلیل ساده که «شاه سلطان گداعلی»، خود بر بالاترین نقطه از ریسمان الهی چنگ انداخته و مستقیمن با «الله قاسم الجبارین» راز و نیاز می کند و به این ترتیب، چندان نیازی به پند و اندرز «امام زمان» نیز نمی بیند! 

نامه ی امام زمان خودخوانده که گویی در گوشه ای از سرزمین ما ایران، جا خوش کرده را با آنکه آمیزه ای از عربی و پارسی و نیازمند ویرایشی همه سویه بود، تنها در نشانه گذاری ها ویرایش نموده ام. برنام و زیربرنام نیز از آنِ من است.    ب. الف. بزرگمهر


هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!