«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۳ اردیبهشت ۱, دوشنبه

چشمه ای از «اسلام ناب آقا»!


کسی در پای یکی از یادداشت ها، نوشته است:
«کاش دولت کمی در مورد سیاست خارجی سیاستمندانه تر عمل می کرد و پیکره دولت را از وجود خائنین پاکسازی می کرد تا خون شهیدان ما پایمال هوس و دنیاپرستی ایشان نمی شد.

کاش لااقل اسلام ناب به اذهان تزریق میشد و دین مهر و عطوفت و چشم پوشی تبدیل به خشونت و بهانه جویی و ... نمی شد.»

از «گوگل پلاس»

به وی پاسخ می دهم:
اسلام ناب؟!

گوشه ای از اسلام ناب همین است که من از  بیانات گهربار «آقا» در دیدار با زنان برداشت کرده ام:
خانم ها در خانه کدبانوگری کنند و درس هم همانجا بخوانند و شب ها نیز در نقش دروازه بانی که پیش تر با مهاجم (فوروارد) تیم حریف ـ که در اینجا همان شوهر گرامی مکرم است* ـ زد و بند کنند که به چه شماری گل بخورند، پول دریافت کنند!**

ب. الف. بزرگمهر    یکم اردی بهشت ماه ۱۳۹۳

* روزی روزگاری ممکن است یک یانکی تازه مسلمان شده نیز باشد!

** در اینجا، بجای زیرمیزی، چیزی دیگر باید نوشت!

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!