«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۳ اردیبهشت ۴, پنجشنبه

هنگامی که می میرید، درنمی یابید که مرده اید ...

به آن نخاله ای که نادانی اش آنچنان با نخاله گری درآمیخته و در زیر آن نهفته شده که اندک توان دیدنش را نیز از کف داده است!

هنگامی که می میرید، درنمی یابید که مرده اید؛ شکیبایی اش تنها برای دیگران دشوار است ...
نادان بودن نیز بسان همان است! (فیلیپ گلوک)

از «گوگل پلاس» با ویرایش و پارسی نویسی درخور از اینجانب؛ برنام را از متن نوشته برگزیده ام. زیربرنام از آنِ من است.       ب. الف. بزرگمهر

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!