«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۲ اسفند ۱۷, شنبه

احساسی دوگانه و ناهمتا!


تارنگاشت روضه خوان های جمهوری تبهکار اسلامی، خبر زیر را همراه با چند تصویر از رهبر «جمهوری دمکراتیک خلق کره» در میان خلبان های زن آن کشور که با گستاخی آن را «کره شمالی» می نامد، درج کرده است. دانسته از ویرایش و پارسی نویسی آن خودداری کرده ام تا ببینید که حتا دو جمله ی پارسی را نیز نمی توانند درست بنویسند؛ زیرا «تصاویر» را «برای جلب افکار عمومی» یا هر انگیزه ی دیگر نمی توان «به انجام ...» رساند؛ ولی می توان آن ها را درج کرد! افزون بر آن، در این گزارش بیمایه، روشن نیست که چرا و به چه انگیزه ای، خبرگزاری رسمی آن کشور به جلب افکار عمومی مردم آنجا نیازمند بوده و آیا چنین نیازمندی در کشوری سرفراز و استوار که به عنوان نمونه، توده های میلیونی مردم به هنگام مرگ رهبر پیشین در سرمای کشنده ی زمستان، گریه کنان ـ و نه بسان جمهوری اسلام پیشه، مشتی دور قاب چین از پیش دست چین شده، اشک تمساح ریزان! ـ به خیابان ها ریخته بودند، پایه و بنیادی می تواند داشته باشد؟

تارنگاشت روضه خوان از اینکه زنان خلبان در تصویرها، «یونیفرم» جنگ جهانی دوم که «جنگ» را نیز با شلختگی، «جنپ» نوشته و وقتی کوتاه برای ویرایش همین دو جمله نیز به خرج نداده، با بر زبان راندن «روشن نیست ...»، خود را شگفت زده نشان می دهد و من با خود می اندیشم:
... شغال های کتک خورده و سرافکنده پس از قرارداد ننگین ژنو، اکنون به این کشور سربلند و مردم سرفراز و استوار آن که به هنگام خود، بسیار نیز به آن ها در بهبود بنیان های دفاعی و پشتیبانی های نظامی کمک رسانده، بند کرده اند. آیا می خواسته اند بگویند که آن کشور، تنگدست و ندار است و گویا به همین دلیل، خلبانانش، هنوز جامه های کهنه ی جنگ دوم جهانی را بر تن دارند؟!

من نمی دانم که این جامه ها براستی از هنگام جنگ دوم جهانی برجای مانده اند و این شغال های توسری خور و مایه ی ننگ همه ی ایرانیان، درست می گویند یا نه؛ ولی آنچه روشن است، خواری و فرومایگی و زبونی است که از همین دو جمله به بیرون می تراود؛ آنچنان خواری و فرومایگی که مرا به عنوان یک ایرانی از داشتن چنین دوالپایانی بر گرده ی مردم ایران، شرمسار و برافروخته می کند!

نگاهی به آن تصویرها، احساسی دوگانه و ناهمتا در من پدید می آورد؛ از دیدن آن چهره های سرزنده، سرخوش می شوم و از اینکه مشتی دزد بی سر و پای فرومایه، کشور و انقلاب بزرگ میهن مان را چنین درهم شکسته و سرافکنده مان نموده اند، شرمسار.

گاهی با خود می اندیشم یا بهتر است بگویم به پندار می آورم، آهی را که شبانه روز از سرتاسر سرزمین باستانی مان از دل خاک برمی خیزد و فضا را انباشته می کند؛ آهِ سرداران و جنگاوران و دانشمندان و هنرمندان و همه ی میهن پرستانی که با خون خود از میهن مان پاسداری کرده اند یا برای آن سال ها عرق جبین ریخته اند تا همچنان شاهنامه داشته باشیم؛ تا بتوانیم به کورش و مزدک و بابک و پورسینا و خیام و فردوسی و سعدی و مولوی و حافظ و رشته ای دراز از ایرانیانی که بر فرهنگ آدمی از گذشته تاکنون چیزی افزوده اند، بنازیم؛ تا بتوانیم به ایرانی بودن خود ببالیم ... من، آن آه را می شنوم و هربار می لرزم ...

مرگ بر رژیم انگلیسی ـ آمریکایی جمهوری اسلامی!

زنده باد «جمهوری استوار و سرافراز دمکراتیک خلق کره»

ب. الف. بزرگمهر    ۱۷ اسپند ماه ۱۳۹۲

***

تصاویر جدید و عجیب کیم جون اون با زنان نیروی هوایی کره شمالی که یونیفرم جنگ جهانی دوم پوشیده اند

به گزارش شفقنا انتشار این تصاویر که از سوی خبرگزاری رسمی کره شمالی صورت گرفته به نظر می رسد برای جلب افکار عمومی به انجام رسیده است اما روشن نیست چرا زنان در این تصاویر یونیفرم جنپ جهانی دوم پوشیده اند

۱۶ اسپند ماه ۱۳۹۲

برگرفته از «تارنگاشت شفقنا»:

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!