«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۲ اسفند ۱۵, پنجشنبه

شیوه ی نگاه همه ی «چخ بختیار»های جهان به پیرامون خود!


از زبان نویسنده ای نوشته است:
«از هیچ کس بیزار نیستم و آموخته ام که همه راه های بیشماری که انسان در زندگی خود می پیماید، یکسان است. ستمگران و ستمدیدگان، سرانجام به هم می رسند و تنها حُکم غالب اینست که زندگی روی هم رفته برای این هر دو گروه بسی کوتاه است ...»

از «گوگل پلاس» با ویرایش و پارسی نویسی درخور از اینجانب: ب. الف. بزرگمهر

می نویسم:
شیوه ی نگاه همه ی «چخ بختیار»های جهان به پیرامون خود؛ کسانی که زری اندوخته و اوضاعی کم و بیش بسامان دارند یا اینگونه می پندارند؛ بیش تر وقت ها جایی در میانه ی هرم اجتماعی و گاه دستی در آش چاپیدن دیگران! بیش ترشان به گفته ی خود در سیاست دخالت نمی کنند و تکیه کلام شان این است که سیاست پوست خربزه دارد؛ ولی در کردار واقعی خود، خواهان حفظ وضع موجود!

چون خوک نواله ی خویش می لیسند و با نگاه کرخت و بی تفاوت به همه زشتی ها و پلیدی های پیرامون خویش نگریسته از کنارشان درمی گذرند.

ب. الف. بزرگمهر     ۱۴ اسپند ماه ۱۳۹۲
 

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!