«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۲ اسفند ۴, یکشنبه

پدرم دارد می ميرد ...


درخواست میترا پورشجری دختر وبلاگ نویس زندانی محمدرضا پورشجری از فعالین و نهادها و سازمان های حقوق بشری و سیاسی

پدرم دارد می ميرد

بدون درمان و توجه، بيناييش را دارد از دست ميدهد؛ تنفسش با مشكل جدي مواجه شده و قلبش توان زدن ندارد و دهها مشكل ديگر

منتظر چه هستيد! كه بعد از مرگش عكسش را برداشته و اسطوره بسازيد و استفاده سياسی كنيد! يك وبلاگ نويس، جانش را در راه مبارزه از دست داد! باز مدتي تنور سازمان هاي حقوق بشری و گروهها و افراد داغ شود تا مورد بعدی؟!

چرا كسي كاری انجام نميدهد ... چرا فرياد من به گوش كسی نمي رسد ... من يك چيز در اين دنيا از شما مي خواهم و اون هم درمان پدرم هست؛ فقط همين!

زجرآورتر از اين روزها برايم نيست كه شاهد ذره ذره از بين رفتن پدرم هستم و بي آنكه مفيد باشم، صدای پدرم مي لرزيد از درد، دارم از دستش مي دهم.

از «گوگل پلاس»

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!