«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۲ دی ۲۸, شنبه

حقوق ملی خلق های ایران، دیر یا زود دارد؛ ولی سوخت و سوز ندارد!

به بهانه ی رسمی شدن زبان کردی در عراق

در خبرها آمده بود که «کردی زبان رسمی عراق شد» و «از این پس بر پایه ی این قانون در ادارات و نهادهای دولتی عراق از خط و زبان کردی هم در کنار زبان عربی بهره برده می شود.»

خبری بس خوشحال کننده، نه تنها برای کردهای عراق که کردهای ایران، ترکیه و سوریه و همچنین همه ی آدم ها از هر زبان و دین و مذهب یا بی مذهبی که حقوق ملی خلق های کشور خود و دیگر خلق های جهان را پاس می دارند و از برابرحقوقی و داشتن زندگی شایسته همه ی خلق ها در کنار یکدیگر پشتیبانی می کنند.  

با خود می اندیشیدم:
... بیگمان چنین گام پیشرفتخواهانه و رو به جلویی به عراق و نیز خلق کرد محدود نمانده و سایر کشورهای منطقه و از آن میان، ایران و دیگر خلق های سرزمین مان از آن برکنار نخواهند ماند؛ به گفته ی آن زبانزد پرآرش:
دیر یا زود دارد؛ ولی سوخت و سوز ندارد!

آیا خلق هایی چون «پارس ها» در ایران یا «ترک ها» در ترکیه که حکومت های شان به پشتوانه ی آن ها، اینجا و آنجا، نقشی برتر، آقامنشانه و زورگویانه نسبت به دیگر خلق های این کشورها بازی کرده و به این بهانه، افزون بر ستم ملی از بالش و گسترش فرهنگ دیگر خلق ها جلو می گیرند، خواهند توانست در روندی همراه با دوستی و ارجمندی دو یا چند سویه، گره این چالش بزرگ را با دست هایی در دست و آغوش گشوده برای یکدیگر، آنگونه که به عنوان نمونه در اتحاد جمهوری های شوروی سوسیالیستی به فرهنگ همه ی خلق ها، چه کم شمار و چه پرشمار، ارزش نهاده می شد، وانمایند یا کار را به چنگ و دندان با دیگر خلق های برادر خواهند کشاند که سده ها و گاه هزاره ها، همرزمان نزدیک و یار و مددکار یکدیگر بوده و چه بسا در پابرجایی این یا آن سرزمین از آن خلق های آقامنش، جانفشانی های بیش تری نموده اند؟

به هر رو، دو نکته چون روز است:
ـ همانگونه که هر دیکتاتوری در برابر دیکتاتوری بزرگ تر از خود، خوار و زبون و توسری خور است و تن به هر پستی می دهد، هر خلقی که به دیگر خلق ها ستم روا می دارد، خلقی آزاده نیست و در کردار جز ابزار دست حاکمیت های پلید و اهریمنی برای سرکوب دیگر خلق ها بیش نیست؛ هیچ خلق ستمگری از آزادی برخوردار نبوده، نیست و در آینده نیز نخواهد بود؛ تاریخ گواه روشنی بر این مدعاست؛
ـ امپریالیست ها از آمریکایی و انگلیسی گرفته تا دیگر مردارخواران ریز و درشت اروپایی و آن ها که خواب دوران زرّین خلیفه گری می بینند، روی این زمینه که «چشم اسپندیار» همبستگی ملی خلق های منطقه است، حساب ویژه ای گشوده از سویی برای آن خلق ها «اشک تمساح» می ریزند و از سوی دیگر بر آتش کینه و دشمنی میان خلق ها می دمند!

به هوش باشیم و با تاریخ اراده گرایانه برخورد نکنیم! روند تاریخی، روندی عینی و بیرون از اراده ی این یا آن آدم و حتا این یا آن کشور است!

ب. الف. بزرگمهر       ۲۸ دی ماه ۱۳۹۲

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!