«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۲ دی ۳۰, دوشنبه

بیانات رهبر بیش از اندازه فرزانه ی «نظام» در چند پرده!


آدم باذوقی، گفته های رهبر جمهوری اسلامی را که پیش از هر بار دهان گشودن، دستِکم نگاهی گذرا به آنچه پیش تر از دهانش بیرون آمده، نمی کند را در چند پرده یا به گفته ی وی «سکانس» گردآورده است. گرچه آنچنان غنی نمی شوی، ولی می پندارم که به یک بار خواندنش می ارزد!

ب. الف. بزرگمهر    ۳۰ دی ماه ۱۳۹۲

***

سکانس اول ـ آغاز مذاکرات و تعلیق غنی سازی
بيانات در ديدار كارگزاران نظام‌
۱۳۸۲/۰۸/۱۱

به نظر بنده هر دو نوع نظريه‌اى كه درباره مذاكراتِ انجام گرفته وجود دارد، غير منطبقِ با واقع است. يك طرز فكر اين است كه افراد مؤمن و غيور ما تصوّر مى‌كنند دولت تسليم شد، كه بايد گفت اين‌طور نيست و هيچ تسليمى تا اين‌جا وجود نداشته است. اين يك حركت سياسى و كار ديپلماسى است. طرز فكر ديگر كه در نقطه مقابلِ طرز فكر اوّلى است، اين است كه عدّه‌اى خيال مى‌كنند ديگر نبايد معطّل كرد و هرچه آنها مى‌خواستند بايد داد تا مبادا بهانه‌گيرى كنند! اين هم درست نيست و دستپاچه شدن است. از طرف ديگر، اين تفكّر هم كه عدّه‌اى از دشمنان جمهورى اسلامى دارند و خيال مى‌كنند كه ديگر قلّاب در دهان جمهورى اسلامى گير كرده و چاره‌اى ندارد، درست نيست؛ نخير، اين طرز فكر هم خوش خيالى و خيال خام است.

سکانس دوم ـ یک سال بعد
‌بيانات در ديدار كارگزاران نظام‌
۱۳۸۳/۰۸/۰۶

نظام جمهورى اسلامى منطق را شاخص كار خودش قرار داد. آن‌جايى كه چيزى را قبول كرد، با منطق بود؛ آن‌جايى كه چيزى را رد كرد، با منطق بود. هرجا هم خواستند زورگويى كنند، جمهورى اسلامى ايستاد و قبول نكرد. زورگويىِ طرفهاى مقابل، نشان‌دهنده‌ى بى‌منطقىِ آنهاست؛ منطق ندارند. «شما بايد غنى‌سازى را تعليق بلندمدت كنيد»؛ چرا و به چه دليل؟ چه ربطى بين شفاف‌سازى و تعليق يا توقف غنى‌سازى است؟ با هم هيچ ارتباطى ندارد. با اين ياوه‌گويى‌ها و حرفهاى دوران استعمار، مگر مى‌شود ملتى را از حقوق و خواسته‌ها و نظرات خودش محروم كرد؛ آن هم ملت ايران؛ اين ملت زنده؟ طرفهاى مذاكره بدانند ملت ايران زنده است. موجود زنده، هم اهل منطق است، هم اهل حركت است، هم اهل تعامل است، هم اهل دفاع است، هم اهل مشت زدن است؛ آن‌جايى‌كه لازم باشد 
.
آنچه ما در اين زمينه عرض مى‌كنيم، اين است كه بى‌منطق حركت كردن، مورد قبول و پذيرش جمهورى اسلامى و ملت بزرگ ايران قرار نمى‌گيرد؛ و اگر به هر شكل تهديدى در مذاكرات پيش آمد، نشان‌دهنده‌ى عدم برخوردارى از منطق است. اگر منطق باشد، تهديد نيست. اگر تهديد شد، نشان‌دهنده‌ى بى‌منطقى است؛ و بى‌منطقى، ما را از اصل گفتگو و ادامه‌ى همكارى با طرفهاى مربوط به آژانس و غيره باز خواهد داشت.

آنچه ما مسؤولان احتياج داريم، اين است كه كارآمدى خود و نظام را افزايش دهيم. كارآمدى هم بايد در جهت تحقق خواستها و اهداف اسلامى باشد؛ در جهت پياده شدن و عينى شدن ارزشها در جامعه باشد. بخشهاى فرهنگى و اقتصادى و سياسى و امنيتى ما مسؤولند؛ همه مسؤولند. همه بايد به مسؤوليت خودشان توجه داشته باشند و خود را در مقابل اين مسؤوليت‌ها پاسخگو بدانند؛ اين وظيفه‌ى همه‌ى ماست. بدانيم كه اگر ما به وظيفه‌ى خود عمل كرديم، با امكاناتى كه بحمداللَّه خداى متعال بوفور در اختيار اين كشور و اين ملت قرار داده است، و با تجربه‌ى پيشرفتى كه داريم، پيروزى جمهورى اسلامى و پيروزى حق بر باطل در اين ميدان قطعى است.

سکانس سوم ـ پایان تعلیق
دیدار با دانشجویان
۱۳۸۶/۱۰/۱۳

هى فشار آوردند كه بايد اين را تعطيل كنيد، بايد آن را تعطيل كنيد، بايد آن را تعطيل كنيد. رسيدند به كارخانه‌ى يو.سى.اف اصفهان، گفتند: اين را هم بايد تعطيل كنيد. آن مقدمات اوّلى است. بنده آن وقت به مسئولين گفتم كه اگر اين حرف را گوش كرديد، فردا خواهند گفت بايد معادن اورانيوم را هم كه توى اين كشور هست، كلاً يك‌جا جمع كنيد بدهيد به ما، تا خاطرجمع شويم كه شما نميخواهيد بمب اتم بسازيد!

اين فرايند عقب‌نشينى البته براى ما يك فايده‌اى داشت ـ بى‌فايده نبود اين عقب‌نشينى‌ها ـ فايده‌اش اين بود كه هم خودمان وعده‌ها و حرفهاى رقباى اروپائى و غربى را تجربه كرديم، هم افكار عمومى دنيا تجربه كرد. امروز هر كس به ما ميگويد آقا تعليق موقت بكنيد، ما ميگوئيم تعليق موقت را كه يك بار كرديم؛ دو سال! دو سال تعليق موقت كرديم. فايده‌اش چه شد؟ اول گفتند موقت تعليق كنيد، گفتند تعليق داوطلبانه بكنيد؛ ما هم به خيال موقت و به خيال داوطلبانه*، تعليق كرديم. بعد هر وقت اسم از برداشتن تعليق آمد، يك قرشمال بازى‌اى در سطح دنيا درست كردند ـ در سطح مطبوعات و رسانه‌ها و محافل سياسى ـ واى، داد، داد، ايران ميخواهد تعليق را بشكند! تعليق شد يك امر مقدس كه ايران اصلاً حق ندارد نزديكش برود! ما اين را تجربه كرده‌ايم؛ ديگر، تجربه‌ى جديدى نيست. آخرش هم گفتند: اين تعليق موقت كافى نيست؛ اصلاً بايد بكلى بساط اتمى را جمع كنيد. همين اروپائى‌ها كه ميگفتند شش ماه تعليق كنيد، وقتى اين كار را كرديم، گفتند بايستى جمع كنيد! *اين فرايند عقب‌نشينى، اين فايده را براى ما داشت؛ هم براى خود ما تجربه شد، هم براى افكار عمومى دنيا تجربه شد. ليكن عقب‌نشينى بود ديگر؛ عقب‌نشينى كردند.

من همان وقت هم در جلسه‌ى مسئولين ـ كه از تلويزيون پخش شد ـ گفتم اگر چنانچه بخواهند به اين روند مطالبه‌ى پى‌درپى ادامه بدهند، بنده خودم وارد ميدان ميشوم؛ همين كار را هم كردم. بنده گفتم كه بايستى اين روند عقب‌نشينى متوقف شود و تبديل بشود به روند پيشروى، و اولين قدمش هم بايد در همان دولتى انجام بگيرد كه اين عقب‌نشينى در آن دولت انجام گرفته بود؛ و همين كار هم شد. در زمان دولت قبل، اولين قدم به سمت پيشرفت برداشته شد؛ تصميم گرفته شد كه كارخانه‌ى يو.سى.اف اصفهان راه‌اندازى شود، و راه‌اندازى هم شد، و دنبالش هم بحمداللَّه اين پيشرفتهاى بعدى است تا امروز ... رابطه‌ى سياسى با آمريكا براى ما مضر است.

سکانس چهارم ـ دعای مستجاب

پروردگارا ! اين جوانهاى عزيز را، اين دلهاى پاك و نورانى و روشن و بااستعدادِ تقرب به خودت را هرچه بيشتر نورانى كن؛ آنها را به خودت هرچه بيشتر نزديك كن؛ آنها را عاقبت به خير كن. پروردگارا ! آينده‌ى اين كشور را كه به دست اين جوانها ساخته خواهد شد، از امروز و گذشته‌ى آن بمراتب بهتر و زيباتر قرار بده. پروردگارا ! معلمان بزرگ اين راه را و در رأس آنها امام بزرگوارمان را و شهداى عزيزمان را با اوليائت محشور كن.

از «گوگل پلاس»

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!