«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۲ آذر ۲۹, جمعه

الان اوضاع چطوره؟

به آن مزدور مفتخوار نادان که نوشته بود، نوجوانان و جوانان ایرانی برای بیرون نماندن تار موی زنان از زیر چادر یا روسری در جبهه های جنگ شهید شده اند!

تصویرهایی از شهید نوجوان جنگ گرانبارشده ی صددام و امپریالیست ها بر علیه ایران درج کرده و نوشته است:
«تخریب چی نوجوان شهید کاظم مهدیزاده
شهادت، عملیات کربلای ۱ ـ مهران ـ ارتفاعات قلاویزان

میخواستم بزرگ بشم ...
درس بخونم مهندس بشم ...
خاکمو آباد کنم  ...
زن بگیرم ...
مادر و پدرمو ببرم کربلا ...
دخترمو بزرگ کنم؛ ببرمش پارک، تو راه مدرسه با هم حرف بزنیم  ...

خیلی کارا دوست داشتم انجام بدم.

خب نشد ... باید می رفتم از مادرم، پدرم، خاکم، ناموسم، دخترم، دفاع کنم.

رفتم که
دروغ نباشه
احترام کم نشه
همدیگر و درک کنیم
ریا از بین بره
دیگه توهین نباشه
محتاج کسی نباشیم
الان اوضاع چطوره؟»

از «گوگل پلاس» با اندک ویرایش درخور در نشانه گذاری ها از سوی اینجانب؛ زیرعنوان نیز از آنِ من است.   ب. الف. بزرگمهر

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!