«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۲ آبان ۴, شنبه

به دار آویخته شدن به گناه کتابخوانی، نویسندگی یا کرد بودن؟!

مرگ بر رژیم تبهکار و مردمکش جمهوری اسلامی!

بستگان حبیب‌الله گلپری پور که برای تحویل گرفتن پیکر وی به مراکز حکومتی مراجعه کرده بودند با جلوگیری نمودن ایشان از تحویل پیکر و همچنین تهدید و جلوگیری از برگزاری مراسم سوگواری برای وی روبرو شدند.

پدر حبیب‌الله گلپری پور که به زندان ارومیه، ستاد خبری وزارت اطلاعات و استانداری ارومیه برای تحویل پیکر فرزند تازه به دار آویخته شده شان مراجعه کرده بود با جلوگیری مسوولین از دادن پیکر جانباخته روبرو شد.

پدر این زندانی سیاسی به دار آویخته شده به گزارشگر «هرانا» گفت:
«پیکر حبیب را به ما تحویل ندادند. فعلا دارند این دست و آن دست می‌کنند و ما را سرمی گردانند و هیچ جوابی به ما نمیدهند. من خودم به ستاد خبری (وزارت اطلاعات) و استانداری رفتم. با نمایندگان مجلس صحبت کردم؛ به اجرای احکام، دادسرای انقلاب و زندان ارومیه مراجعه کردم؛ ولی هیچ جوابی به من ندادند. زندان ارومیه خبر اعدام حبیب الله را تایید کرده، ولی جسد را نمی‌دهند.»

وی در پاسخ گزارشگر که از انگیزه ی اجرای حکم جویا شده بود، گفت:
«علت اعدام حبیب الله، کرد بودن وی است. کسی که به جرم حمل کتاب اعدامش کنند، شما دیگر چه انتظاری دارید؟! کتاب خواندن و کتاب نوشتن کجای دنیا جرم است؟ حبیب الله هیچگاه دست به اسلحه نبرده بود و کارش چاپ و نشر کتاب بوده است.»

برگرفته از «خبرگزاری هرانا»:


این گزارش از سوی اینجانب، پارسی نویسی و ویرایش شده است. عنوان و زیرعنوان از آنِ من است.    ب. الف. بزرگمهر
 
پی نوشت:
 
به نوبه ی خود، به خانواده و بستگان وی، به همه ی هم میهنان کورد و به مردم ایران، مرگ این جوان آگاه را دلداری می دهم و برای همگی ناشکیبایی و ایستادگی یکپارچه در برابر زور و ستم آرزومندم!
 
سرنگون باد رژیم تبهکار جمهوری اسلامی!       
 
ب. الف. بزرگمهر   چهارم آبان ماه ۱۳۹۲
 
 
 
 

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!