«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۲ مهر ۲۳, سه‌شنبه

خلق همه یکسره نهال خدایند ...































پی نوشت:

کسی به گمان بسیار با دیدگاهی نزادپرستانه می نویسد:
«انسانها در خلقت همه با هم برابرند و اين طبيعت است كه آنها را نابرابر ميكند و فقط با قانون دوباره برابر ميشوند»  از «گوگل پلاس»

پاسخ می دهم:
سخن شما شوخی بسیار نادرستی به دیده می آید. همه ی آدم های روزگار ما از هر نژاد و رنگ پوستی از ۴۰۰۰۰ سال پیش به این سو از تیره ی «انسان هوشمند» (هوموساپینس) بشمار می آیند و از نظر علمی نیز با دلیل های روشن و نیرومند ثابت شده  و بازهم به همین دلیل، همه ی نظریات نژادپرستانه  نادرست و ضدعلمی و نیز ضدآدمی هستند. بنابراین، آدم ها از دیدگاه دانش های طبیعی با هم برابرند و هیچ نژادی از نظر هوشی برتر از دیگری نیست. آنچه تفاوت پدید آورده، تکامل تاریخی آدمیان است که در سامانه های طبقاتی ی برده داری، ارباب رعیتی (خاوندی) و سپس سرمایه داری، به دلیل سرشت بهره کشانه ی این سامانه ها و بویژه در واپسین سامانه ی طبقاتی یا همانا سامانه ی سرمایه داری به دلیل رشد بسیار ناموزون تکامل اقتصادی ـ اجتماعی شدت هرچه بیش تری گرفته و سبب شده که برخی منطقه ها از پیشرفت وامانند و درجا بزنند.

بازهم برخلاف نظر شما، در این سامانه های طبقاتی، آدم ها حتا اگر رسما از دیدگاه قانون برابر شمرده شوند، در کردار به هیچ روی برابر نیستند. به عنوان یک نمونه ی روشن، نگاه کن به قرارداد یک کارگر با یک کارفرما در سامانه ی سرمایه داری که همه چیز حتا در به اصطلاح پیشرفته ترین کشورهایی که این سامانه در آن فرمانرواست (کشورهای اسکاندیناوی) یکسویه به سود کارفرمایان تنظیم شده اند و آنچه کارگران بدست آورده اند جز با پیکار طبقاتی و با چنگ و دندانی که سر به بیش از ۲۰۰ سال می زند، نبوده است.

همه ی این ها بهترین دلیل برای آن است که اگر آدمی بخواهد خود را حفظ کند، ناچار به آفرینش سامانه ای دادخواهانه یا همانا سوسیالیستی است که در آن نه آنکه آدمیان در هر زمینه ای با هم برابر می شوند؛ ولی بویژه از دیدگاه حقوقی برابر شده و خواهند شد.

گفته ی شما همچنین برخی دیدگاه های نژادپرستانه چون نوداروینیسم را بازمی تاباند که مرز میان قانون های طبیعت (جهان جانوران و گیاهان و چیزهای بیجان) و جامعه ی آدمی را درهم می آمیزد و این اگر نادانسته انجام پذیرفته باشد، خطایی بزرگ بشمار می رود. به آن در اینجا بیش تر نمی پردازم.

ب. الف. بزرگمهر   ۲۳ مهر ماه ۱۳۹۲

 

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!