«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۲ مهر ۱۹, جمعه

واقعیت ها با سرسختی خود را نشان می دهند ...

باد کاشتند؛ توفان درو خواهند کرد!

این قدری که به مزخرف بودن سیستم آموزشی مدارس دولتی پی بردم به حقیقت وجود خدا پی نبردم ...

ندیده، قسم می‌خورم که سیستم آموزشی گینه بیسائو از سیستم آموزشی ما هدفمندتره ...
 

از «گوگل پلاس» خانمی مذهبی و به گمان بسیار از دوستداران «ولایت»

پی نوشت:

خانمی که گویا پیش تر کتابدار بوده اند، می نویسند:
«آموزش و پرورش اصلا تعطیله. رسما گفته اند، نمی توانیم اداره کنیم. بودجه نداریم. خانواده ها خودشان برای تحصیل بچه هایشان چاره اندیشی کنند. این تحول / محول هم برای خالی نبودن عریضه ست؛ وقتی حرف کم می آورند، شروع میکنند، شعر گفتن ...»

می نویسم:
داستان تیمور لنگ و آنچه با نیشابور، زیباترین و بزرگ ترین شهر آن دوران جهان کرد را بیگمان شنیده اید! از دید آقایان نیز چنین است:
همه چیز در «کتاب آسمانی» آمده است؛ بنابراین نه نیازی به هنر و دانش و آموزش و پرورش هست و نه نیازی به هنرمند و دانشمند و پژوهشگر و ویژه کار کتابداری که شما باشید!

... و این ها حتا به سوگند تیمور نیز وفادار نیستند که چون سوگند خورده بود خون کسی را نریزد، همه ی هنرمندان هر صنفی را که به فرمان وی پا از صف بیرون نهاده بودند، به کنار دیوار دژی فرستاد تا دیوار را روی سرشان آوار کنند.

البته برای خانم ها درجه ای از تخفیف قائل شده اند: صیغه ی حرم امام رضا (یا سایر حرم ها) شدن از یکساعت تا یکسال؛ آگهیش را بیگمان دیده اید! و کوچک ترین گمانی نداشته باشید که «شیطان بزرگ» نیز به اسلام آقایان بسیار دلبستگی یافته است و دور نیست آن روزی که اسلام آوردگان «یانکی» برای تبرّک نودینی خود در همان نخستین روزها به پابوسی آقا ، قربانش بروم، امام رضا رفته و از امکانات اسلام عزیز بهره مند شوند؛ حتا من در جهان پندار آن جرج دبلیو بوش کودن را می بینم که خود را از شر «لورا ایکبیری» با آن چشم های ترسناک رها نموده و برای نماز به مرقد مطهر آمده است.

همه چیز در کتاب آسمانی نوشته شده ... چه نیازی به دیگر کتاب هاست؟ آموزش و پرورش در همین جمله ی عمر بن الخطاب چکیده شده است! و شما که کتابدار هستید، هنوز این را درنیافته اید که وقتی یک کتاب هست، دیگر نیازی به کتابداری و کتابدار نیست!

آیا دژی باستانی در آن نزدیکی ها نیست؟!

ب. الف. بزرگمهر   ۱۹ مهر ماه ۱۳۹۲

 

 

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!