«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۲ مرداد ۱۵, سه‌شنبه

چگونه می توان نیازهای آدمی را آدموار نمود؟


تصویر زیبایی از دو دست را درج کرده و نوشته است:
«تنها  نياز  است كه باعث مي شود انسانها با هم ارتباط برقرار كنند ... نياز به عاطفه ... نياز به پول ... نياز به سكس ... نياز به عبادت و  ...

اگر احساس نياز نبود، انسانها بسان هندوانه ای دربسته از درون مي گنديدند.»

از «گوگل پلاس»

می نویسم:
به همین دلیل باید کوشید تا نیازها را هرچه ممکن است آدموار کرد و این شدنی نیست تا آن هنگام که پول و سرمایه بر جان و زندگی آدمیان فرمانروا و تعیین کننده مناسبات اجتماعی و فردی آنهاست و پیوسته این مناسبات را از خود بیگانه (alienation) می کند. برای رسیدن به چنان مناسبات آدموار، تنها گامی دیگر مانده که همه ی آدمیان روی کره زمین باید آن را آگاهانه بردارند و جامعه ای سوسیالیستی (می توان آن را جامعه ی امام زمانی یا عدل علی یا هر چیز دیگری نیز نامید!) که در آن بهره کشی آدم از آدم از میان می رود را بیافرینند. دانسته و آگاهانه می نویسم: بیافرینند! زیرا چنین جامعه ای، بسان سامانه های برده داری، خاوندی (ارباب و رعیتی) و سرمایه داری، به شکلی خودکار از دل جامعه ای طبقاتی فرانمی روید. دشواری بزرگِ زایش چنین سامانه ای که در آن آدمی گرگِ آدمی نباشد در همینجاست.

برای آن باید کوشید و رزمید. 

ب. الف. بزرگمهر    ۱۵ امرداد ماه ۱۳۹۲

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!