«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۲ تیر ۱۰, دوشنبه

بگو ببینم، تو را چه کسانی سرِ کار گذاشته اند؟!


شوخی معنادار روحانی با احمدی‌نژاد

دیدار محمود احمدی نژاد با حسن روحانی پس از گزینش ریاست جمهوری که در «مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص» انجام گرفت، دو حاشیه ی جالب و خواندنی داشت.

به گزارش پارسینه، نخست اینکه حسن روحانی ترجیح داد پیشواز از احمدی نژاد را جلوی درب ورودی دفترش انجام دهد؛ احمدی نژاد که انتظار این پیشواز نه چندان گرم را نداشت، نخست چند دقیقه در حیاط و ورودی اصلی این پا آن پا می کند و پس از چند دقیقه با دلخوری به دفتر روحانی می رود.

حاشیه دوم این دیدار، شوخی معنادار حسن روحانی با احمدی نژاد بوده است؛  روحانی با اشاره به چند آب معدنی و بیسکویت روی میز پذیرایی، رو به احمدی نژاد می گوید:
«ببخشید، وضع مالي ما اينجا (مرکز تحقيقات استراتژيک) خرابه و میوه و شیرینی نداریم. بودجه این مجموعه به دستور شما قطع شده است!»

برگرفته از «راه دانشجو»، نهم تیر ماه ۱۳۹۲ با ویرایش و پارسی نویسی درخور از اینجانب؛ عنوان نیز از آنِ من است.     ب. الف. بزرگمهر

پی نوشت:

شوخی معنادار آخوند ریش حنایی از جهتی هم بی معنی بوده است؛ چون آن مرکز به «اصطلاح تحقیقات استراتژیک» که نتایج استراتژیک پژوهش هایش بیش تر گویا در بسته های شفاهی پیشکش «از ما بهتران» آن سوی اقیانوس اتلس شده و می شود، وضع مالیش بسیار هم خوب است و از چندین جای گوناگون بگونه ای استراتژیک پشتیبانی می شود؛ از نظر خوراکی هم، دلیلی بهتر از شکم گنده ی این آخوند نیم وجبی نمی توانید پیدا کنید! شرم آور است، اگر بگویم:
آفتاب است، دلیل آفتاب!

از این شوخی کرده یا نکرده ی «آخوند آی کیو» که بگذریم، نمی دانم «دستمال کهنه» ی دل آزار رهبری به وی چه پاسخی داده است؛ ولی، من اگر جای وی بودم، می گفتم:
ـ از زبان سفیر انگلیس گفته بودی، مرا آن ها سرِ کار آورده اند؛ بگو ببینم، تو را چه کسانی سرِ کار گذاشته اند؟!

ب. الف. بزرگمهر   دهم تیر ماه ۱۳۹۲

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!