«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۲ خرداد ۳۱, جمعه

... من هنوز دستِ بالا دارم!


کاریکاتوری را که می بینید؛ درج کرده و بالایش از زبان «امام کاهگل» نوشته است:
«ادیبات برخی از مسوولین در آن دوران [مذاکرات هسته ای در زمان اصلاحات]، ادبیات تملق گویی و عقب نشینی در برابر غرب شد تا جایی که بنده شخصا مجبور به دخالت شدم.»

یاد سریال های تازه تر به اصطلاح «گفتگوهای هسته ای» می افتم که بیش از آن که هسته ای باشد، گفتگوهایی برای گرفتن پایوری (تضمین) بقا از «شیطان بزرگ» و همدستانش بود و همچنان هست؛ بگونه ای که این ها هم گلی به گوشه ی جمال امام تازه ساخت (۱۳+۱ یا ۱۲+۲) نزده اند. یاد عبارت ریشخندآمیز «بسته ی شفاهی» می افتم که کاربرد آن، بیش از آنکه کم شعوری شماری از هم میهنان مان را نشان بدهد، بی شعوری خودشان را به نمایش گذاشته بود. برایش می نویسم:
«آقا کاریکاتوریست! جون ما یه دفعه شکل این بسته ی شفاهی رو هم بکش ببینیم چه شکلیه!»

ب. الف. بزرگمهر ۳۱ خرداد ماه ۱۳۹۲



هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!