«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۲ تیر ۱, شنبه

چرا حسن آقا لالمونی گرفته و خود چیزی نمی گوید؟!

گند و گه زیر آب نمی رود؛ همان روی آب، خودنمایی می کند!

ستادی به نام مبارزه با چرندیات که خود بیش از هر کسی چرندیات پخش می کند، درباره ی عنوان به گمان بسیار ساختگی «حسن آقا» نوشته است:
«در ابتدای سال ۲۰۱۳  یک سایت خارجی اعلام کرد که بنا بر تحقیقاتش مدرک فوق لیسانس و دکترای حسن روحانی تقلبی است. این سایت مدعی شد با بررسی آرشیو دانش آموختگان و پایان نامه های موجود به هیچ نتیجه ای با نام حسن روحانی نرسیده است. بسیاری از سایت های داخلی و خارجی و حتی برخی سایت های اصولگرا به پیروی از این ادعا آن را منتشر و مطرح کرده اند.
...
اما واقعیت از چه قرار است؟

شائبه‌ مطرح شده  براساس استعلام از دانشگاه گلاسکو می‌باشد؛ در حالی که روحانی با نام خانوادگی قبلی خود «فریدون» در دانشگاه کلدونیان گلاسکو تحصیل کرده که دانشگاه دیگری است. در وب سایت هرالد اسکاتلند، در اخبار آرشیوی، نام حسن روحانی با فامیلی قبلی‌اش حسن فریدون Hassan Feridon در لیست دوره‌ای دانش‌آموختگان دانشگاه کلدونیان گلاسکو دیده می‌شود. پایان‌نامه کارشناسی ارشد و دکتری او نیز با همین نام، در کتابخانه دانشگاه ثبت شده است.
http://bit.ly/11msEta

می توانید در مدخل زیر نام ایشان را سرچ و به نتیجه برسید:
http://ilink.gcal.ac.uk/uhtbin/webcat

و همینطور اینجا:
http://www.heraldscotland.com/sport/spl/aberdeen/glasgow-caledonian-university-1.283343
و سپس نام لاتین Hassan Feridon

* این سطور به معنای حمایت از کاندیدای خاصی نبوده و تنها جهت روشنگری و جلوگیری از دروغ منتشر میگردد.»

از «گوگل پلاس»

با آنکه، جُستار چندان مهمی برایم نیست، شیوه ی نگارش نوشته و دلیل های آورده شده، گمان اینکه «حسن آقا» براستی دانشنامه ی دکترایی از آنجا و شاید هیچ جای دیگری ندارد را نیرومندتر می کند؛ زیرا اکنون گفته می شود که «روحانی با نام خانوادگی قبلی خود ”فریدون“ در دانشگاه کلدونیان گلاسکو تحصیل کرده که دانشگاه دیگری است.»

از دید شما شگفت انگیز نیست که آدم، نام خانوادگی دیگری برگزیند و پس از آن با نام خانوادگی پیشین خود، دانشنامه، آن هم از دانشگاهی به جز آنچه پیش تر از سوی «حسن آقا» یا دورقاب چین هایی دیگر اعلام شده بود، بگیرد! از آن گذشته، چرا خودِ «حسن آقا» لالمونی گرفته است؟!

در اندیشه می شوم که نکند ماجرا، مانند بسیاری دیگر از چنین دانشنامه های دروغگویان اسلام پناه در فرجامِ خود از «دانشگاه چلغوزآباد» یا جایی به نام «اَنادر یونیورسیتی» (Another Univeristy) در هاوایی سر دربیاورد.

می نویسم:
کسی برای شما نگفته که همین به اصطلاح مدرک در دوره ای که ایشان سرپرست گفتگوهای هسته ای بوده به گمان بسیار با کارچاق کنی عواملی انگلیسی در بده بستان های صورت پذیرفته که مرز خیانت را هم درنوردیده و گندش را هم در نیاوردند* به عنوان مدرک افتخاری برای وی فراهم شده است؟!

البته، خودِ موضوع برای من چیز مهمی نیست. او و تیم هسته ایش گندکاری های بسیار بزرگی بالا آورده اند که اینها در آن می گنجند!

* موسویان بیشرف و دیگرانی چند چون وی و شاید حتا همین «حسن آقا» می بایستی به خاطر به باد دادن سرمایه های ملی و خیانت به دار آویخته می شدند! ولی می بینید که برخی شان از «ولایت امام زمان» به ولایت «شیطان بزرگ» و جاهای دیگر فراری داده شده و در «ینگه دنیا» به کار بسیار پرسود کارچاق کنی برای تبهکاران هر دو سو سرگرمند و این کارچاق کن وردستِ هاشمی رفسنجانی را از صندوق رای بیرون می آورند!

ب. الف. بزرگمهر    ۳۱ خرداد ماه ۱۳۹۲

پی نوشت:

دیروز چیزی نوشته بودم که «گوگل» آن را برای افکار عمومی زیانبار دیده بود. آنچه نوشته بودم، همین نوشته ی بالاست؛ بی کم و کاست یا حتا واژه ای افزودن به آن!

امروز دوباره آزمایش کردم. ظاهرن تصمیم گیرندگان «گوگل» نظرشان عوض شده و به این پست اجازه ی انتشار داده اند!

کجای این پست برای آقایان به آرش کاربرد زور یا خشونت یا ناسزا (violence) بوده است، سر درنیاوردم. تنها یک نکته روشن است و پیش از این هم روشن بود:
امپریالیست ها چون بار پیش به آخوند ریش حنایی و وردست رفسنجانی پلید، امید بسیار بسته اند تا کار را یکسره کنند.

می بینید؟! این بار یک به اصطلاح مهندسی اجتماعی در ایران انجام گرفته که دستِکم سه سر آن روشن است:
ـ حاکمیت تبهکار که مردم را در ناآگاهی نگاه می دارد و دودش به چشم خودشان نیز می رود؛
ـ کشورهای امپریالیستی باختر که با پیروزی نامزد دلخواه شان، سپاه بنگاه های نفتی و غیره را به ایران سرازیر کرده اند (گرچه در دوره ی آن میمون فضایی که هنوز به پایان نرسیده به روش های مافیایی و حراج ثروت های ملی ایران نیز بسیار از کشور ما و شیره ی جان مردم آن را کندند و بردند و خوردند!)؛ و
ـ لایه ها و گروه های اجتماعی میانگین به بالای جامعه که همه چیز دارند به جز آزادی دلخواهشان!

ب. الف. بزرگمهر   یکم تیرماه ۱۳۹۲




هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!