«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۲ خرداد ۲, پنجشنبه

از یک باشگاه سیاسی چه انتظاری بیش از این می توان داشت؟!

پرسش: از کنگره چه توقعی داشتید؟
پاسخ: انتظار خارق العاده ای از کنگره نداشتیم. همین که با دوستان دیداری داشته باشیم ...

***

فداییان خلق ایران (اکثریت) به کدام سو می روند؟

«در دفاع از سوسیالیسم» عنوانی است که «جمعی از هواداران سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) ـ داخل کشور» سال هاست بر بالای اعلامیه ها و بیانیه های خود می نویسند و به همین جهت نیز این جمع با همین عنوان شناخته شده اند. این جمع از جمله گروه های هوادار فدائیان خلق (اکثریت) در ایران است که تحولات این سازمان و از جمله کنگره های آن را با حساسیت دنبال می کند.

اخبار روز پس از پایان کنگره ی سیزدهم فدائیان (اکثریت) پرسش هایی را با جمعی از شرکت کنندگان در کنگره مطرح و آن را در دو قسمت منتشر کرد. پاسخ های جمع «در دفاع از سوسیالیسم» به پرسش های اخبار روز پیرامون کنگره ی سیزدهم فدائیان (اکثریت) را در زیر می خوانید:

از کنگره چه توقعی داشتید؟ در حد انتظار بود؟

در دفاع از سوسیالیسیم: انتظار خارق العاده ای از کنگره نداشتیم. ما انتظار داشتیم کنگره در دو عرصه ی مسائل اساسی جامعه و سازمانی، پاسخگو و سیاست گذار باشد. متأسفانه باید اذعان کنیم که کنگره نتوانست در این دو زمینه انتظارات ما را برآورده سازد. البته ما انتظاری بیشتری هم از این کنگره و کنگره هایی مشابه نداریم. تأسف بارتر آن که اراده ای برای تغییر این روند ابتر و ناکارآمد و تکراری هم مشاهده نمی شود.

اگر ملاک ما صرفاً بر سازماندهی و شکل برگزاری کنگره، انسجام فکری و یکدستی شرکت کنندگان و چگونگی مصوبات آن قرار گیرد، نه محتوای و مضمون مصوبات و اگر حد انتظار ما نیز مانند آن رفیق عزیز به «همین بود که با دوستان عزیزم دیداری داشته باشم،» تقلیل یابد، شاید بتوان گفت کنگره ای موفق داشته ایم. ولی اگر بخواهیم مسائل و مشکلات جامعه و تشکیلات را محک سنجش قرار دهیم، اگر بخواهیم میزان تحقق برنامه های مصوب کنگره ی قبلی را در ترازو قرار دهیم، اگر به عدم پیشرفت پروژه وحدت و اتحاد دمکراتیک مورد نظر خود نگاهی بیاندازیم، اگر بی انگیزگی کنگره در برخورد با اعضاء و رهبران ساختار شکن را مد نظر قرار دهیم، دلیلی برای مباهات وجود ندارد. نگرانی ما بیشتر از آن است که کنگره های سازمان به رویدادی عادی و حداکثر به جلساتی وسیع و البته غیر موثر تبدیل شده اند.

نظرتان درباره مصوبات کنگره چیست؟ فکر می کنید تصویب سند برنامه در این کنگره ضروری بود؟

کنگره به جز تصویب برنامه و سند سیاسی، چندین قطعنامه و قرار هم صادر نمود. اما تصمیم گیری در مورد موضوع مهمی چون اولویت های کاری سازمان در دو سال آتی را به شورای مرکزی واگذار نمود. نگاهی به اهم مصوبات کنگره:
الف ـ سند سیاسی:
سند سیاسی علیرغم داشتن نکاتی مثبت، در تحلیل اوضاع سیاسی کاستی هایی بنیادین داشت و در ارائه راهکارها نیز ناکارآمد و با تناقضاتی همراه بود. بطوریکه در تبیین وضعیت بحرانی کشور به درستی اذعان می نماید: «در حال حاضر … وضعیت دشوار زندگی اکثریت مردم و به ویژه کارگران و زحمتکشان، تحریم های بین المللی و بحران اقتصادی، به مسئله مرکزی کشور ما تبدیل شده»، اما بشکلی متناقض در راهکار ارائه شده برای برون رفت، می گوید: «در درجه اول [بر] تامین آزادی های سیاسی برای تغییر وضعیت موجود و برون رفت کشور از وضعیت بحرانی تاکید داریم.»

سند در عرصه ی بین المللی با تأکید صرف بر سیاست های تنش زای حکومت جمهوری اسلامی، نقش کشورهای امپریالیستی، بخصوص آمریکا را کتمان می نماید.

در امر اتحادها، کنگره موضع خود را در خصوص همکاری با سلطنت طلبان و دین باوران غیرسکولار و اصلاح طلبان مدافع جمهوری اسلامی مشخص نمی سازد. موضع گیری مبهم دست طرفداران چنین طیف هایی را در سازمان باز خواهد گذاشت.

سند در تبیین جنبش های اجتماعی، نیروهای چپ و بطور مشخص سازمان را بخشی از جنبش سبز بشمار می آورد. هر چند که جنبش سبز بخشی از جنبش اعتراضی کشورمان می باشد. اما تقلیل نیروهای چپ به زائده ای از جنبش سبز ذهن گرایانه و بنوعی تحقیر خویشتن و نهایت استیصال و خودباختگی و انحراف از آرمان های فدائیان خلق است.
تنظیم کنندگان سند بدرستی اعلام کرده اند که: «نوک حمله ما متوجه ولی فقیه و نیروهای امنیتی ـ نظامی خواهد بود.»

ب ـ قطعنامه انتخابات:
کنگره نتوانست موضعی مشخص در مورد انتخابات داشته باشد و به بیان کلیاتی بسنده کرد. ظاهراً جمهوری اسلامی این بار نیز توانست با مهندسی انتخابات، اصلاح طلبان و حتی رهبری سازمان ما را بهمراه بخش بزرگی از اپوزیسیون آچمز کند. حضور یا عدم حضور نماینده ی اصلاح طلبان ان نکته ی کلیدی بود که رفقای ما در دو ماه مانده به انتخابات و خیلی ها را تا امروز از موضع گیری بازداشته است. بدون تردید رفقای ما از درک ساختار قدرت در جمهوری اسلامی عاجزند. شواهد امر حاکی از آن است که حاکمیت در کشاندن اصلاح طلبان و بخشی از اپوزیسیون و شوربختانه بخشی از چپ و سازمان ما به بازی کثیف اش موفق عمل نمود. بطوریکه ما و اصلاح طلبان مجبور شده ایم به امید الطاف ولی فقیه هر روز از خواسته های خود بکاهیم.

ج ـ قرار وحدت:
کنگره اقدامات انجام گرفته برای اتحاد سه سازمان چپ که خود را «تشکل بزرگ چپ» می نامند! را تأیید و از «فراخوان» منتشره استقبال نمود. به باور ما پروژه ی وحدت چپ نمی تواند جوابگوی نیاز چپ برای حضور فعال و تأثیرگذار در تحولات اجتماعی کشورمان باشد. برنامه ای که برای آن تدوین شده بشدت لیبرالیستی با مایه های نئولیبرالیستی، ضد کمونیستی، نافی مطلق انقلاب و مبارزه‍ی طبقاتی، کتمان کننده ی سلطه گری امپریالیستی، غیر دمکراتیک، فاقد ساختار حزبی و نهایتاً پروژه ای خارج از کشوری است که اکثر نیروهای چپ را پوشش نمی دهد.

ما همچنان معتقدیم، برای داشتن نقشی سازنده و درخور «برای گذار کشور از رنج ها و مخاطرات» و دست یابی به آینده ای پرفروغ، به حضور یک «چپ مقتدر» در صحنه ی سیاسی کشور نیازمندیم. برای نیل به این هدف بایستی فراتر از وحدت حزبی محدود، به اتحاد و ائتلافی فراتر و در ابعادی وسیع تر و بزرگتر، در قالب «جبهه ی چپ» با حضور تمامی نحله های چپ و حول خواسته های مشخص فکر کنیم.

د ـ سند یرنامه:
شکی نیست که برنامه و اساسنامه معرف شخصیت و جایگاه هر تشکل و حزب سیاسی است و ضرورت وجودیشان انکار ناپذیر. بنابر این بشکل اصولی ما از تصویب اسناد پایه ای استقبال می کنیم. اما برنامه ی مصوب معرف تفکرات و تمایلات تمامی طیف های سازمانی نبوده، از این رو نه تنها وحدت بخش نیست، تشتت زا هم می باشد. ما بر این باوریم که در شرایط کنونی بجای تصویب شتابزده ی برنامه ای با این حجم و جزئیات، بایستی در تعیین هویت سازمان، بدون پرداختن به جزئیات، با ارائه ی برآیندی از رئوس کلی مجموعه ی دیدگاهها و تمایلات و گرایشات فکری سازمان، همه ی فدائیان باورمند به سوسیالیسم را تا برگزاری همایشی فراگیر و همه جانبه با حضور نمایندگان فدائیان داخل و خارج، در درون سازمان حفظ نمود. برنامه ای که به تصویب می رسد بایستی بتواند رابطه ی گرایشات درون سازمانی را تعریف نماید.

مدل حزبی پیشنهادی رفیق فواد تابان که با وام گیری از احزاب چپ آمریکای لاتین، در پاسخ به همین سوالات مطرح نموده اند، نمونه ای قابل بررسی است. بدین منظور باید ترجمه ی اسناد پایه ای و دیدگاهی این احزاب را در دستور کار خود قرار دهیم.

برنامه ای که در کنگره سیزدهم به تصویب رسید، در حقیقت ورژن تحریف شده ی برنامه ای بود که پیش تر کنگره ی یازدهم به آن رأی تمایل داده بود. کمیسیون تدوین اسناد با افزایش سه برابری متن برنامه، تلاش نمود تا مانع تعمق و دقت نظر نمایندگان کنگره برای تطبیق سند حاضر با سند قبلی شود. شاید درصد ناچیزی از اعضاء کنگره موفق شدند متن آن را بطور کامل خوانده و بدقت مورد ارزیابی قرار دهند. با تصویب این برنامه که مضمون آن نه دمکراتیک بود و نه سوسیالیستی و نه جهت گیرش در راستای منافع کارگران و زحمتکشان، از اعتماد اعضای کنگره سوء استفاده شد. ادامه ی این روند به تحکیم و نهادینه شدن لیبرالیسم و طرفداری از سرمایه داری و نفی سوسیالیسم در سازمان منتهی خواهد شد.

در کنگره درباره اتحاد نیروهای اپوزسیون تفاوت نظر وجود داشت؛ از مصوبه کنگره در این مورد راضی هستید؟

پاسخ کنگره در این رابطه از صراحت لازم برخوردار نبود. کنگره با تأکید بر اینکه: «جمهوریخواهی را یک ارزش دموکراتیک و مصالحه ناپذیر می شناسد. نزدیکی و همکاری نیروهای جمهوری خواه دموکرات و سکولار و اتحاد وسیع این نیروها، در مرکز ثقل استراتژی اتحادهای سیاسی سازمان قرار دارد.» ظاهراً با خواست طرفداران همکاری با سلطنت طلبان که خواهان «اتحاد نیروهای جمهوریخواه و دمکرات باید بکوشد با سایر اتحادها بر سر چگونگی گذار به نظام منتخب مردم به توافق برسد» بودند، موافقت ننمود. ولی بدلیل نداشتن صراحت در تعریف جمهوری خواهی بعنوان بدیل جمهوری اسلامی و تشکیل جبهه ی جمهوری خواهی به مثابه آلترناتیو حکومت و با توضیح قابل تفسیری که در انتهای بند مربوط به «امر اتحادها و همکاری ها» آورده، مبنی بر: «ما هم چنان از گفتگو بین گرایش های مختلف در میان نیروهای مخالف و منتقد حکومت استقبال می کنیم و آن را در خدمت ارتقای فرهنگ دمکراتیک می دانیم.» عملاً راه را برای تفسیر دلخواهانه از جانب گرایشات خواهان همکاری با سلطنت طلبان و اصلاح طلبی در چهارچوب جمهوری اسلامی باز گذاشت. هر چند که در خصوص همکاری و ائتلاف با اصلاح طلبان خواستار جمهوری اسلامی مخالفتی هم ابراز ننمود، تا دست این گرایش برای پیگیری اهدافش بازتر از متحدین سلطنت طلبان باشد.

سند سیاسی مصوب کنگره به تحول در فعالیت سازمان اکثریت منجر می شود یا در آینده هم شاهد سازمانی خواهیم بود که پیش از کنگره دیده ایم؟

سند در تبیین وضعیت موجود و ارائه ی راهکارها ایراداتی بنیادین دارد؛ پس نبایستی تحولی موثر در فعالیت های سازمان را انتظار داشت. اتخاذ خط مشی سیاسی منطبق بر واقعیت های اجتماعی شرط لازم برای هر تحول اساسی در فعالیت های آن تشکیلات است، اما شرط کافی نیست. شرط کافی داشتن ابزاری مناسب بالاخص تشکیلاتی کارآ و تأثیر گذار می باشد که سازمان ما فاقد چنین ابزاری است. بنابر این شاهد تحولی محسوس در فعالیت های سازمان نخواهیم بود.

سند سیاسی با احاله ی مسئولیت تصمیم گیری در مورد سیاست های سازمان در دو سال آتی به شورای مرکزی عملاً دست شورا و به خصوص هیئت سیاسی را در این رابطه باز گذاشت.

آنچه که ما طرح نکرده ایم و شما مایلید بیان کنید؟

ـ کنگره بهای لازم را به مسئله ی ملیت ها و اقوام نداد و در برسمیت شناختن حق تعیین سرنوشت آنها تعلل نمود. بایستی در احقاق حقوق ملیتها صراحت کافی داشته باشیم؛
 ـ کنگره نخواست و یا نتوانست با آن عده از اعضاء و رهبران سازمان که به هر ترفندی می خواهند توجیهی برای همراهی و همکاریشان با نیروهای ضددمکراتیک و امپریالیستی مدافع سلطنت بتراشند، برخورد نماید؛
 ـ حضور دو عضویتی ها در سازمان و اتحاد جمهوری خواهان، ولنگاری سیاسی را در صفوف سازمان تشدید و همبستگی آن را تضعیف و رزمندگی آن را سلب نموده. کنگره نخواست و یا نتوانست با این موضوع برخوردی سازنده داشته باشد. براستی نمی دانیم که این رفقا از جانب سازمان در اتحاد جمهوری خواهان مأمور به خدمت هستند یا سازمان برای آنها زائده ای از اتحاد جمهوری خواهان است؟
 ـ کنگره نخواست و یا نتوانست به وضعیت نیروهای داخل کشور بپردازد. موقعیت، نقش و سهم آنان در رویکردها و راهبرد سازمان همچنان نادیده گرفته شد.
 ـ کنگره در پرداختن به مسائل کارگری و زحمتکشان بعنوان خاستگاه چپ اهمال نمود. در مصوبات کنگره به موضوع عدالت اجتماعی پرداخته نشد.
 ـ کنگره نشان داد که انگیزه ای برای ترمیم و تقویت سازمان و راهکاری برای جوان کردن آن ندارد.

یکم خرداد ماه ۱۳۹۲

«صدای مردم»     

عنوان، پرسش و پاسخ زیرعنوان و برجسته نمایی ها از آنِ من است.   ب. الف. بزرگمهر

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!