«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۲ اردیبهشت ۲۴, سه‌شنبه

آخوند فُکُل کراواتی آشوبگر!


این آقا محمدحسین، مفتی بزرگ اورشلیم است که یکی دو ساعتی به جرم برانگیختن مسلمین به آشوبگری از سوی پلیس اسراییل بازداشت شده و اکنون در حال بیرون آمدن از در زندان است. نکته ی چشمگیر، ناهمتایی میان دستاری است که بر سر دارد و کراواتی است که بر گردن بسته است یا شاید به دیده ی ما چنین می آید؟! یک آخوند فُکُل کراواتی! براستی، دشواریِ کار در کجاست؟

با خود می اندیشم:
دستاری که بر سر دارد از دستارِ آخوندهای ما سودمندتر نیز هست؛ روی آن می شود از آن سینی های بزرگ توت یا شاه توت گذاشت و فریاد زد:
«قندِ ترِ ... بیا خُرمات بدم ...»

ب. الف. بزرگمهر   ۲۳ اردی بهشت ماه ۱۳۹۲

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!