«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۲ اردیبهشت ۲۹, یکشنبه

تنها طرحی و تصویری در اتاق کارش!


یکی دو روز است که می خواهم یادی از پرویز شهریاری، این آدم باوجدان و دانشمند پرکار و اثرگذار میهن مان کرده، چیزی از وی در تارنگاشتم درج کنم. نوشته ای در «ویژه نامه ی شرق» چشمم را می گیرد و آن را تا نیمه ویرایش می کنم؛ خسته می شوم و رهایش می کنم.
ـ چرا نوشته های خود را دستِکم یکبار ویرایش نمی کنند و چرا روزنامه ها خو گرفته اند که هر نوشته ی نیازمند ویرایشی را همانگونه با ده ها غلط املایی و انشایی و جُستاری درج کنند؟ همه شتاب دارند ... روزی خودم چیزی شایسته وی خواهم نوشت. کی؟ نمی دانم. به هر رو باید چیزی باشد که نه تنها از جان و دل برآمده باشد که فراخور این آدم ارجمند باشد ...

تا آن هنگام، این طرحی زیباست از وی و آن دیگری خود اوست در واپسین سال های هستی پربارش در اتاق کار. چیزی بیش تر ندارم؛ گرچه تصویر مهربانش همیشه آنجاست؛ با لبخندی بر لب و فراخوانی برای کار و کوشش بیش تر ...

ب. الف. بزرگمهر    ۲۹ اردی بهشت ماه ۱۳۹۲




هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!