«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۲ اردیبهشت ۲۲, یکشنبه

در ولایت امام زمان، چیزی بی ارزش تر از جان و زندگی توده های مردم نیست!
























پی نوشت:

کسی می نویسد:
با نهایت احترام مخالفم.

پاسخ می دهم:
سپاس از اظهار مخالفت! مخالفت شما «به گاو و گوسپند من که زیان نمی زند»، گاو و گوسپند دیگران را باید رفت از خودشان پرسید.

می نویسد:
سعی کنیم به اعتقادات همدیگه توهین نکنیم تا جا باز بشه برا گفتگو. بی لیاقتی این رجال نظام ربطی به اعتقادات گروه هرچند کوچکی نداره. با این حرفا فقط بهانه بیشتر میدیم به بی لیاقت ها که حکومت کنند بر سرمون.

دوباره پاسخ می دهم:
با واپسین بخش سخن شما: «با این حرفا ...» همداستان نیستم. همه ی دله دزدی ها و کلاهبرداری ها زیر پوشش پخش خرافات مذهبی انجام شده است؛ تنها سخن بر سر بی لیاقتی شان نیست. پیکار با خرافات، توهین به باورهای مذهبی آدم ها نیست!

می نویسد:
خرافات! آدم ها این ازادی رو دارند که حتی به خرافات معتقد باشند. ترکیه هم همه جور دین . مذهبی توش هست. ولی اونا کجا ما کجا. قبول دارم دین واسه هیچ کس حق حکومت درست نمیکنه.

کسی دیگر به میان آمده، می نویسد:
رفتاروكرداروسوءاستفاده هاى بعضى ها كه درامورسياسى وواقتصادى که به دنبال مصالح فردی خودازدین ومذهب که خودشان هم اعتقاد وايمان به ان ندارن باعث نميشه جناب به مقدسات ديگران کورکورانه توهین نمایید امیدوارم اگراحترامی به شخصيت خود قائل هستيد بس به معتقدات ديگران هم احترام نمایید اگربه نظرخودتان خرافات است این مشكل شماست ودرك جناب است

و آن نفر پیشین، چنین پی می گیرد:
خرافات یه چیزه نسبیه. حقیقتی که برای شما حقیقته برای کسی دیگه خرافاته. حقایق زندگی من برای کسی دیگه اینجور. ولی باز با همه اینها دردناک تر از همه توهینا و خرافات این تصویره. بچه های این حضرات اینجور توی تهرون توی اون اب هوای خوب دختر شلپ شلوپ کنن ولی توی بوشهر یه مادر چنتا بچه بره اب بیاره برا بچه هاش. اینجا پدر من با این که مثه همه پدرای خوزستان زیره اتش صدام بوده. روش نمیشه توی روی من نیگا کنه. که چرا بجای یه معلم یه نظامی کله گنده نشده که بچش الان توی رفاه باشه. این ها باد توی شرجی خاک بخورن تا احمدی نژاد بره عزت الله انتظامی رو ببره برای سیرک انتخاباتیش. اتفاقا کاره اینا دینی هم نیست. 

به تازه وارد پاسخ می دهم:
داداش جان! پیش از اینکه تنها به قاضی بری، اول ببین طرف چی گفته! شما متوجه شدی، منظور من از خرافات چی هست؟! نمونه اش همین چیزهایی هستش که رییس جن گیرها توی باند احمدی نژاد مدتی پیش پخش می کرد. نمونه ی دیگه اش دروغ های پیرامون چاه جمکرانه! آتشی هم نشو. برو از برخی از آخوندها هم که بپرسی بهت خواهند گفت این ها خرافاته و ربطی به باورهای دینی و مذهبی آدم ها نداره 

و به آن نفر پیشین که ادای فیلسوفان را در می آورد، ناچارم چنین پاسخ بدهم:
شما مثل اینکه تفاوت دوغ و دوشاب رو خوب درک نکرده ای! اینجا سخن بر سر پهنه ی اجتماعی است که هر چیزی که سبب تحمیق مردم بشه و کاری کنه که اون ها حق شون رو نتونند درست تشخیص بدن و برای مردم زیانبار باشه باید باهاش پیکار کرد. سخن بر سر چنان آزادی های شخصی که به گاو و گوسپند کسی آسیب نمی زنه، نیست. اتفاقا خود آدم های مدهبی درست و حسابی خیلی وقت ها اینجور موقع ها پیشگام می شن. شما ببینید، توی کشور ما با چنین نیرنگبازی هایی زیر پوشش مذهب (خوب توجه کن: زیر پوشش مذهب!) چطوری مردم را تحمیق می کنند و در کنارش میلیاردها سرمایه ی کشور رو که دزدی اون خاوری با همه ی بزرگیش یک گوشه ی کوچکی از کل داستانه، به بیرون کشور می برن و وضع مردم و اداره ی کشور رو هم می بینی. 
پاسخ می دهد:
حرف شما متین. به نظر من سکولار ایده ال ترین چیزیه که میشه باور داشت. در ضمن از ماست که بر ماست. مردم ما نمیتونن رای ندن حتی چه برسه به چنین پیشرفت سیاسی. من برای عقیده همه احترام قایلم. چه مذهبی چه بی مذهبی. ولی سکولار. اتفاقا مردم ما تا بی دین نبینن دین رو خوب درک نمیکنن.

این بار ناچارم برای "آقای فیلسوف" بنویسم:
ببین فیلسوف نشو، داداش جان! اون هم برای کسی که توی این زمینه ها کم دانش نیست. مشخص سخن بگو. سخن گفتن آدم ها با همدیگه باید مانند دو سنگ آسیابی باشه که از لایش گندم و جو و ... رد می شه؛ باید از اون ورش آرد بتونه بده بیرون؛ وگرنه صحبت های هواییه و به درد کسی هم نمی خوره. آبی برای کسی گرم نمی کنه! امیدوارم اصل مطلب رو گرفته باشی و براش کوشش کنی. این کشور شماست و اونهم مردمیه که باهاشون همخون و همریشه هستی. گام بعدی رو بردار؛ اگه راست می گی. فیلسوف بی عمل شدن هم کار آسونیه. آسون ترین کارهاست

پاسخ می دهد:
چشم. تا جایی که بتونم. 

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!