«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۲ اردیبهشت ۲۷, جمعه

پرهیزکاری سرخگونه!


اینگونه که به نظر می آید، دخترخانم شکمویی است؛ نوشته است:
«از اون روز که ۲ کیلو گوجه ‌سبز و چاقاله ‌بادوم با مخاطب خوردیم و شبش حالم بد شد، دیگه اشتهایم نسبت به گوجه ‌سبز کور شده.»

با خودم می گویم:
چه اشتهایی! دوکیلو گوجه سبز و چاقاله بادوم؟! به شوخی و برای اینکه دلخور نشود با بهره بردن از زبانزدی توده ای می نویسم:
«بهتر! اونجور که توی زبانزد (ضرب المثل) اومده: کم تر خیکت رو پر می کنی!» (از «گوگل پلاس»)

آقایی که روشن نیست، شوخی می کند یا جدی می گوید، می نویسد:
«تقوا پيشه كن و ايمانت را پايدارتر كن»
و خانم هم بی درنگ فرمانبرداری خود را اینچنین به نمایش می گذارد:
«چشم ... جان! دیگه گوجه سبزم زیاد نمیخورم.»

با خود می اندیشم:
این یکی یا هر دو دیگر شورَش را در آورده اند و می نویسم:
«پیدا کنید رابطه ی تقوا با گوجه سبز را!»

آقای ظاهرن با تقوا شاید در پاسخ من، دوباره می نویسد:
«هرچي باتقواتر باشي، گوجه سبزتر ميشه»

برایش می نویسم:
«آقای باتقوا! منظورت اینه که هرچی بیش تر بخوری، بیش تر دل درد می گیری؟!»

و این بار، خانم شکمو، زبانش درست و حسابی باز شده و با نام بردن "آقای باتقوا" می نویسد:
«... این دفعه گوجه قرمز و توت فرنگی! تقوا از نوع قرمز.»

با خرسندی می اندیشم:
«... یک پاسخ جانانه: تقوا از نوع قرمز!»

ب. الف. بزرگمهر    ۲۷ اردی بهشت ماه ۱۳۹۲

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!