«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۲ اردیبهشت ۳۰, دوشنبه

گفتند بیا و من هم گفتم: بسم الله، برویم کار را یکسره کنیم!


سخنگوی شورای نگهبان:
«اگر فردی که قصد به دست گرفتن یک پست کلان اداری را دارد، فقط قادر به انجام چند ساعت کار در روز باشد، طبیعی است که نمی‌تواند تایید شود.» (عباسعلی کدخدایی، ۳۰ اردیبهشت ماه ۱۳۹۲)

... و ما می افزاییم، بویژه اگر بخش عمده ای از آن چند ساعت کار نیز به ناچار صرف انجام کارهای روزمره ای چون کارهای زیر شود:
ـ استقرار پی در پی و درازمدت در مُستراح* به دلیل یبوست مزاج که افزون بر پیری و ازکار افتادگی از خوردن بیش از اندازه ی پسته ی رفسنجان پدید می آید و خوردن گلابی های تر و تازه ی نطنز نیز چندان کارساز و راهگشای آن نیست؛
ـ «نمازهای یومیه» ای که باید با سرزندگی و زمانی بسنده برای پروردگار خوانده شود و اگر به هر دلیلی و از آن میان، رسیدگی به امور مملکتی هول هولکی به انجام رسند، هرگز از سوی درگاه ذات اقدس باریتعالی پذیرفته نشده و بر سنگینی نامه ی اعمال بازهم بیفزاید؛
ـ خواندن دعاهای جن ترسان پیش و پس از نماز؛ و
ـ برخی کارهای واجب دیگر که با افزایش سن و سال بازهم بر مدت زمان انجام آن ها افزوده شده و ما از یادآوری این موردها پوزش می خواهیم.

به دلیل های عمده ی یاد شده در بالا و برخی موردهای دیگری چون باز و بسته نمودن دستاری (عمّامه) چند متری که هر بار باید با کاربرد شگردهای ویژه و وقت گیری به دور سر بسته شود یا حساب و کتاب سود و زیان های بانکی و املاک و مستغلات در اقصی نقاط جهان که رسیدگی به آن ها را به هیچ تنابنده ی مسلمانی نتوان سپرد و به ناچار همه ی آن ها را در روز و میان کارهای دیگر مملکتی باید به انجام رساند، براستی نمی توان یک پست کلان اداری را به آدمی سپرد که آفتابش بر لبِ بام است.

«شورای همچشمان جنّ و اِنس»

پاسخ نامزد لبِ گور ریاست جمهوری:
من که نمی خواستم بیایم؛ از هر دو سو گفتند: بیا و محلّل این وصلت شو! ما می دانیم که از پیری پا بگور کاری برنمی آید. من هم گفتم: بسم الله برویم!

درست است که بیش از چند ساعت در روز کار نمی کنم؛ ولی مگر دوستان ما در این سو و آنسوی اقیانوس مرده اند؟! همه با هم، انشاء الله آنچه برجای مانده را به فرجام رسانده، کار را یکسره خواهیم نمود!

ب. الف. بزرگمهر     ۳۰ اردی بهشت ماه ۱۳۹۲

* راستی چرا در سنجش با دیگر واژه های تازی چون «هجمه» که به تازگی بسیار بکار برده می شود، این واژه ی بسیار "زیبا"ی تازی را کم تر بکار می برند؟!

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!