«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۲ اردیبهشت ۸, یکشنبه

چرا هیشکی برگ خودش و رو نمی کنه؟!


با اشاره به گفته ی یکی از دزدان «ولایت امام زمان» نوشته است:
«چه دزد بازاریه این شهر. هر کس موضوعی داره برای افشای تخلفات دیگری؛ ولی چرا هیچ کس برگ خودش رو  رو نمیکنه؟
پورمحمدی: اسناد فساد ۴۵۰ میلیون یورویی را افشا می‌کنم!» از «گوگل پلاس»
  
می نویسم:
دست همدیگه رو هم تنها در آن حد رو می کنند که باج سبیل شون رو بگیرن یا طرف مقابل رو وادار به سکوت کنن. در اون حدی که مردم چندان ازش سر در نیارن و در صورت توافق بعدی بشه ماسمالیش کرد. چنان دزدی های میلیاردی از بودجه ی عمومی شده و به خارج آورده شده که دزدی اون خاوری پفیوز در برابرش هیچی نیست. در شرایطی که اینجا در کشورهای اروپای باختری یا از اون بدتر ایالات متحد بسیاری ایرانی شریف و با تحصیلات بالا زندگی می کنن که یا دربدر دنبال کار می گردن یا از صبح تا شب برای درآمدهایی گاه ناچیز وادار به جان کندن هستند، کوچولو کوچولوترین دزدای حاکمیت که شمارشون زیاد هم شده و به این کشورها مهاجرت می کنن، در ساده ترین حالتش یک دکان فروش لوازم الکتریکی یا رستوران باز می کنند یا کارهای نان و آبدار دیگه ای راه می اندازن و همچنان برای اون رژیم سرتا پا دزد و ضدملی کارچاق کنی، جاسوسی و خدا می دونه چه کارای دیگه ای انجام می دن. توی همون مجلس بپرسین کسانی که دو پاسپورته هستن رو معرفی کنن. اگر کردند خواهید دید که شمار زیادی از همون ها پاسپورت های امریکایی و انگلیسی و ... دارند. اون آقا بی جهت سر موقع سیم برق و بیرون نکشید، وقتی گفت: هی کشش ندین!

وقتی که توی یکی از این دادگاه های چاخانی رسیدگی به دزدی های میلیاردی، متهم نفر اول توی کشوری که آدما را راحت به اون دنیا می فرستن، با صدای بلند داد می زنه که اگه زیادی پا روی دمبم بذارین، افشاگری می کنم و خیلی ها رو لو می دم و بعدش جلسه ی دادگاه از اون به بعد غیرعلنی برگزار می شه، به قول شیخ اجل: تو خود بخوان حدیث مفصل از این مجمل!

ب. الف. بزرگمهر    هشتم اردی بهشت ۱۳۹۲

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!