«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۲ فروردین ۲۲, پنجشنبه

نوشتاری دیرهنگام و دوپهلو به سود سیاست های امپریالیستی!


پس از گذشت بیش از یک هفته به نوشتاری درباره ی آن بسنده نموده اند؛ تنها نوشتاری و نه بیانیه ای رسمی در محکومیت اقدام تبهکارانه ی ایالات متحد در شبه جزیره کره! نوشتاری دوپهلو درباره ی رخدادی بس ناگوار که اگر با واکنش بسیار بجا و به هنگام «جمهوری دمکراتیک خلق کره» روبرو نمی شد، روشن نبود که روند رویدادهای پس از آن چه زمینه های تازه ای برای آغاز جنگی همه جانبه که خواه ناخواه پای نیروهای گوناگونی را به آوردگاه  نبرد در پرجمعیت ترین منطقه ی جهان می گشود، فراهم می نمود و «سگ هار» تا کجا دورخیز می کرد؛ نوشتاری با عنوان «جهان خواهانِ پایان یافتنِ تنش‌ها در شبه‌جزیره کره است!»* که اگر نوشته نمی شد، بسی بهتر بود.

نوشتار، کم و بیش خوب می آغازد:
«اوج‌گیریِ تنش‌های جدی میان ایالات متحده آمریکا و جمهوری دموکراتیک خلق کره، در هفته گذشته، صلح را در شرق آسیا، و به دنبال آن، سراسر جهان در شرایط تهدید آمیزی قرار داد. اقدام تحریک آمیز و عامدانه دولت آمریکا در شرکت دادن بمب افکن‌های فوق مدرن ”ب ۵۲“ ـ که می‌توانند تسلیحات اتمی را حمل و شلیک کنند و در‌عین‌حال توانایی گریز از شناسائی از سوی سیستم های راداری را دارند ـ در مانور نظامی مشترک با دولت گوش‌به‌فرمان حاکم در سئول، با واکنش شدید و پیش‌بینی‌شدنی جمهوری دموکراتیک خلق کره، (”ج.د.خ.ک“) روبه‌رو گردید.»*؛ ولی تنها همین آغازِ خوب است و بس! درست بسان میوه فروشانی که بهترین و ترگل ورگل ترین میوه هایشان را در ردیف بالای سبد به نمایش گذاشته و میوه های بُنجل درست از زیر همین ردیف، آغاز می شود، نوشتار در همان بند و بندهای دنبال آن با دستچین نمودن فاکت هایی یکسویه و به دیپلماتیک ترین شیوه ی ممکن که گویش دگرگونه ی گفتار را نیز دربر دارد، پی گرفته می شود:
«... مقام‌های ”پیونگ یانگ“ این اقدام تحریک آمیز ایالات متحده را اعلام جنگ برضد خود ارزیابی کرده و در اقدامی تلافی جویانه، که جهان و همسایگان این کشور در شرق آسیا را متعجب کرد، قرارداد آتش بس برای پایان دادن به جنگ کره را که از سال ۱۹۵۳ برقرار بوده است، از درجه اعتبار ساقط دانست. قبل از این ”ج.د.خ.ک“ در بهمن‌ماه ۹۱ آزمایشی هسته‌ای را به انجام رساند که بر اثر آن هدف تحریم‌های فزاینده تازه‌تری از سوی سازمان ملل قرار گرفته است. ”کیم جونگ اون“، رهبر ۳۰ ساله ”ج.د.خ.ک“، که تنها چند ماهی است که پس از مرگ پدرش رهبری این کشور را به دست گرفته است، هفته پیش اعلام کرد که، عملکرد تهدیدآمیز ایالات متحده در حکم اعلام جنگ به این کشور است، و در صورت گسترش تهدیدهای آمریکا، ”ج.د.خ.ک“ از موشک‌های هسته‌ای برای رویارویی با آن استفاده خواهد کرد.

”ج.د.خ.ک“ در روز ۱۳ فروردین‌ماه اعلام کرد که، قصد دارد رآکتور پلوتونیوم خود را که مدتی طولانی تعطیل بوده است، به‌منظور افزایش تولید مواد هسته‌ای دوباره راه اندازی کند. سخنگوی اداره کل انرژی هسته‌ای ”ج.د.خ.ک“ گفت که، دانشمندان ”تنظیم و راه اندازی مجدد“ مجتمع هسته‌ای اصلی کشور در ”نیونگ بیون“، و از جمله رآکتور پلوتونیوم و یک کارخانه غنی سازی اورانیوم، را به‌سرعت آغاز خواهند کرد. این سخنگو گفت: “این اقدام در اساس به‌منظور حل و فصل مشکل حاد کمبود برق این کشور است، ولی نیروهای مسلح هسته‌ای را نیز هم در کیفیت و هم در کمیت تقویت خواهد کرد.“ این رآکتور در سال ۱۹۸۶ آغاز به‌کار کرد، اما فعالیت آن در جریان مذاکرات بین‌المللی خلع سلاح هسته‌ای در سال ۲۰۰۷ متوقف شد. سخنگوی نام‌برده گفت: “ کار راه اندازی مجدد تسهیلات بدون تاخیر آغاز خواهد شد.“

کمیته مرکزی حزب کارگران جمهوری دموکراتیک خلق کره همچنین در روز ۱۱ فروردین‌ماه، هشدار داد که، سلاح‌های هسته‌ای ”حیات ملت“ است، و دولت حتی به‌ازای ”میلیاردها دلار“ از آن دست نخواهد کشید. نشانه‌هایی در دست است که دولت ”ج.د.خ.ک“ در صدد محدود کردن، و در نهایت، لغو موافقتنامه همکاری اقتصادی میان دو کشور [ کره شمالی و کره جنوبی] در شهرک صنعتی ”کائسونگ“ در شمال منطقه غیرنظامی مرزی دو کشور است.»*

از بلندپایگان کشوری که به هر رو و با هر کم و کاستی که دارد یا درباره اش پرگویی نموده اند، کشوری با سمتگیری سوسیالیستی است، با عنوان «مقام‌های ”پیونگ یانگ“» یاد می شود که گویا با اقدام تلافی جویانه ی خود، جهان و همسایگان این کشور و نیز نویسندگان نوشتار «نامه مردم» را شگفت زده نموده اند (کمرویی سبب شده تا رُک و پوست کنده ننویسد: جهان را با خطر جنگ جهانی روبرو نموده اند!)؛ قرارداد آتش بس برای پایان دادن به جنگ کره را که از سال ۱۹۵۳ برقرار بوده، زیر پا نهاده اند؛ برخلاف نظر «سازمان ملل»، آزمایشی هسته‌ای را به انجام رسانده اند؛ بر آنند که «نیروگاه پلوتونیوم» خود را که مدتی دراز بسته بوده، برای افزایش تولید مواد هسته‌ای دوباره راه اندازی کنند؛ جنگ ابزارهای هسته ای را ”حیات ملت“ خوانده (چه گناه بزرگی!) و حتا به بهای ”میلیاردها دلار“ (آیا دولت ایالات متحده، چنین میلیارد دلارهایی را پیشکش نموده یا نویسندگان «نامه مردم» آن را دانسته و آگاهانه در آن گنجانده اند؟!) آمادگی دست کشیدن از آن را نداشته و قراردادهای همکاری اقتصادی خود با «کره جنوبی» در شهرک صنعتی ”کائسونگ“ را زیر پا نهاده اند!

می بینید، گردش قلم چه کارها که نمی کند؟! آنگاه بیش تر به ارزش سخن زنده یاد افراشته پی می برید:
«بشکنی ای قلم، ای دست اگر            پیچی ز خدمت محرومان سر»

اگر رسانه های امپریالیستی برای کاهش پیامدهای منفی عملکرد تبهکارانه ی امپریالیست های «یانکی» در شبه جزیره کره و کژدیسه نمودن جُستار در افکار عمومی، رهبر «جمهوری دمکراتیک خلق کره» را جوان و گاه ماجراجو می خوانند، نوشتار «نامه مردم» با کاربرد نمک دیپلماسی بیش تری از وی با عنوان «رهبر ۳۰ ساله ”ج.د.خ.ک“، که تنها چند ماهی است پس از مرگ پدرش رهبری این کشور را به دست گرفته»، یاد می کند؛ رهبری خام و بی تجربه که گویا همه در آنجا دست به سینه، بله قربانگو و سرها به زیر افکنده، دستورات وی را بی هیچ اندیشه ای گوسپندوار دنبال می کنند؛ رهبری که از زبان «کمیته مرکزی حزب کارگران جمهوری دموکراتیک خلق کره»، اعلام نموده که «در صورت گسترش تهدیدهای آمریکا، ”ج.د.خ.ک“ از موشک‌های هسته‌ای برای رویارویی با آن استفاده خواهد کرد.»*

درباره ی تهدیدهای گستاخانه و بیشرمانه ی ایالات متحد که تنها دربرگیرنده ی پرواز بمب افکن های ساز و برگ یافته به جنگ ابزارهای هسته ای بر فراز شبه جزیره کره نبوده و برنامه ی آزمایش موشک‌های قاره‌پیما با کلاهک اتمی، پروازهای جاسوسی هواپیماهای بی‌سرنشین از نوع «گلوبال هاوک» و امکان عملی نمودن تهدیدهای مرگبار نیز در آن گنجانده شده بود، جز همان اشاره ی کوتاه و دم بریده در آغاز نوشتار، رد پایی دیده نمی شود؛ بجای آن، سخنان «فیدل کاسترو» در این باره، چاشنی خوبی است تا با افزودن آن به خوراک پسمانده، آن را با چشش تندتر و گول زننده تری، بهتر به خورد خواننده دهند:
«فیدل کاسترو، رهبر انقلابی کوبا، روز جمعه ۱۶ فروردین‌ماه، در پیامی خواست تا از شدت یافتن خصومت‌ها در شبه‌جزیره کره و روی‌دادن جنگی میان دو کره جلوگیری شود. او در مطلبی که در مطبوعات کوبا منتشر شد، نوشت: ”اگر جنگی دربگیرد، مردم هر دو بخش شبه‌جزیره قربانی آن خواهند شد، بی‌آنکه این درگیری برای هیچ‌کدام از آن‌ها سودی دربرداشته باشد. جمهوری دموکراتیک خلق کره با کوبا همیشه روابط دوستانه‌ای داشته است، و کشور کوبا همواره با این کشور بوده و خواهد بود؛ حالا که این کشور [کره دموکراتیک] دستاوردهای علمی و فنی خود را به نمایش گذاشته است، ما وظیفه‌اش را نسبت به کشورهایی که همواره دوستان بزرگ این کشور بوده اند به خاطرش می‌آوریم؛ و از یاد بردن اینکه چنین جنگی به‌ویژه بر زندگی بیش از ۷۰ درصد از ساکنان این سیاره اثر می‌گذارد، ظالمانه و نابه‌جاست؛ اگر درگیری‌ای با این خصوصیت برپا شود، دولت دوم باراک اوباما در سیلی از نمادهایی مدفون می‌شود که او را در مقام منحوس‌ترین چهره تاریخ ایالات متحد در نظرها خواهد نمایانید. وظیفه روی گرداندن از جنگ نیز مربوط به او و مردم ایالات متحد است.”»*

دو نکته در هماوندی با سخنان فیدل کاسترو در این باره به دیده می آید:
الف. وی درباره ی پیشینه ی تبهکاری های ایالات متحد در آن منطقه، سخنان بیش تری نیز گفته که در اینجا آورده نشده است؛ با این همه، وی روشن و آشکار به هماوندی های دوستانه ی کشورش با جمهوری دمکراتیک خلق کره و اینکه کوبا همواره پشتیبان آن کشور بوده و خواهد بود، اشاره کرده است. شیوه ی برخورد آن رهبر انقلابی به جُستار با شیوه ی برخورد نویسندگان «نامه مردم» که چشمِ دیدن «جمهوری دمکراتیک خلق کره» را نیز نداشته و ناچار به نوشتن در این باره شده اند، تفاوت چشمگیری را به نمایش می گذارد؛
ب. گفته ی وی، "وحی آسمانی" نیست؛ نظری است از میان دیگر نظرها در این باره و بیگمان در هماوندی با شرایط و منافع کنونی کشورش و تا اندازه ای در چارچوبی دیپلماتیک؛ گرچه باید این را هم افزود که وی از جایگاه رسمی و دولتی در کوبا برخوردار نیست؛ رهبری است بازنشسته! بخوبی به یاد می آورم که خود وی چندی پیش نوشته بود که دیگر باید کم تر بنویسد و وقت روزنامه نگاران کشورش را کم تر بگیرد (نقل به مضمون)؛ اینکه کسانی در آنجا به وی چنین گوشزدی نموده یا خود به چنین نتیجه ای رسیده بود در پایه و بنیاد جُستار چندان تفاوتی پدید نمی آورد. گرچه، از آنچه که از زبان وی آمده، سخنی میانجیگرانه، دوپهلو یا یکسان نمایی دو سوی کشمکش، برداشت نمی توان نمود، یادآوری نکته ی زیر را شایسته می دانم:
درست به دلیل «... اینکه چنین جنگی به‌ویژه بر زندگی بیش از ۷۰ درصد از ساکنان این سیاره اثر می‌گذارد ...»*، وظیفه ی همه ی نیروهای پیشرو، آگاه و باوجدان جهان و از آن میان، دوستان بزرگ توده های مردم کره در هر دو سوی مدار ۳۸ درجه ی جعرافیایی است که بی هیچ آلایشی در گفتار و کردار، رُک و پوست کنده از نماینده ی راستین آن مردم: «جمهوری دمکراتیک خلق کره» پشتیبانی نموده، تبهکاری های نیروهای نظامی ایالات متحد و رژیم سرسپرده و پوشالی "کره جنوبی" و از آن میان رزمایش های دوره ای زمینی و دریایی و هوایی آن ها را بی پروا محکوم نمایند. این یگانه نمایش همبستگی جهانی با حاکمیت آن جمهوری و مردم سرفراز و استوار آن و نشانگر انترناسیونالیسم پرولتری حزب ها، سازمان ها، نهادها و دولت های سوسیالیستی و کمونیستی است که از زمین تا آسمان دور از برخورد حزبی است که وظایف خود را "پیروزمندانه" تا سطح برنامه ای «سوسیال دمکراتیک» فروکاسته است.

«نامه مردم»، جُستار را چنین پی گرفته و به پایان می رساند:
«... در روزهای گذشته نشانه‌هایی از عقب نشینی‌هایی محسوس از سوی ایالات متحده ظاهر شد که از امکان مطرح شدن راه حل‌هایی مبتنی بر گفت‌و‌گو حکایت می‌کند. برخی از محفل‌های با نفوذ در ایالات متحده بر این نظرند که موضع‌گیری‌های ایالات متحده و به ویژه وزیر دفاع جدید این کشور، ”چاک هاگل“، در ارتباط با بحران در شبه‌جزیره کره، اشتباه بوده است و ممکن است وضعیت را از آنچه که هست وخیم‌تر کند. واشنگتن اعلام کرده است که، در جستجوی یافتن راه حلی دیپلماتیک برای این بحران است. در این رابطه اعلام شده است که دولت ایالات متحده از دولت چین، مهم‌ترین متحد جمهوری دموکراتیک خلق کره، برای تخفیف مشاجره‌ها و پائین کشیدن فتیله درگیری‌های لفظی که دامنه‌یی مهارنشدنی و خطرناک به‌خود گرفته است، خواسته است تا پا‌درمیانی کند. جان کری، وزیر امور خارجه آمریکا، قرار است که بر سر راه سفر برنامه‌ریزی شده‌اش به آسیا در روزهای آینده، با همتای چینی خود در پکن گفت‌و‌گو کند. “پارک جئون هیه“، رئیس جمهوری کره جنوبی، نیز قرار است در این هفته با باراک اوباما در ایالات متحده دیدار و گفت‌و‌گو کند. حزب توده ایران، با هرگونه جنگی در شبه‌جزیره کره به‌شدت مخالف است، و سخنان غیرمسئولانه و مقابله جویانه در مورد به‌کارگیری سلاح‌های هسته‌ای از سوی طرف‌های درگیر را تقبیح می‌کند.»*

در اینجا نیز این ایالات متحد است که ابتکار عمل برای گشایش گفت‌و‌گو و جستجوی راه حلی دیپلماتیک را بر دوش گرفته و برای «پایین کشیدن فتیله درگیری‌های لفظی»، دست به دامن چینی ها شده تا با پادرمیانی خود از ناگوارتر شدن وضعیتی که به دلیل «سخنان غیرمسئولانه و مقابله جویانه در مورد به‌کارگیری سلاح‌های هسته‌ای» از سوی رهبری «جمهوری دمکراتیک خلق کره» پدید آمده، جلوگیری کند؛ «سخنان غیرمسئولانه و مقابله جویانه» ای که نویسندگان «نامه مردم»، آن را به گفته ی خود بد نیز شمرده اند («تقبیح»)!

نتیجه گیری پایانی نوشتار «نامه مردم»، بی هیچ باریک بینی به رویدادهایی که جهان را تا آستانه ی جنگی ویرانگر به پیش برد، باز هم چشمگیرتر است:
«... ما معتقدیم که، قصد ایالات متحده آمریکا از درپیش گرفتن سیاست‌های تحریک‌آمیز، توجیهِ تقویت حضور نظامی‌اش در منطقه به ‌منظور کسب هژمونی نظامی و به‌ویژه محاصره ”جمهوری توده‌ای چین“ است. تهدید به استفاده از سلاح‌های هسته‌ای می‌تواند زمینه را برای سیاست‌های ایالات متحده آسان سازد.»* نخست و پیش از هرچیز، کاربرد عبارت گنگ و نارسای «توجیهِ تقویت حضور نظامی»، توجه برانگیز است؛ «توجیهِ تقویت حضور نظامی» برای چه؟! برای «کسب هژمونی نظامی و به‌ویژه محاصره ”جمهوری توده‌ای چین“» در آب های پیرامون کُره؟!

تنها کافی است، نقشه ی جغرافیایی آن منطقه را جلوی روی خود بگشایید یا در «گوگل مپ» آن را بیابید تا ریشخندآمیز بودن چنین سخنان بیمایه ای بی درنگ روشن شود. از آن گذشته، حتا اگر بینگاریم که آماج نویسنده یا نویسندگان «نامه مردم» از چنین در میان گرفتنی (محاصره ای)، در میان گرفتن دریایی بوده (زیرا چین مرزهای گسترده ی زمینی با روسیه و برخی دیگر کشورها دارد که پای نیروهای «یانکی» به بسیاری از آنجاها تاکنون نرسیده است!)، چرا باید چنین کاری تنها پیرامون شبه جزیره ی کره انجام پذیرد و آب های جنوبی تر و نزدیک به جزیره ی تایوان را که از موقعیت جغرافیایی ـ سیاسی بسیار درخوری نسبت به بزرگ ترین شهرها و گسترش یافته ترین بخش های اقتصادی چین برخوردار است، دربرنگرفته یا دستِ کم در چارچوب رزمایشی یگانه در برنمی گیرد؟!

می بینید؟! آماج این یاوه گویی ها و کاربرد عبارت بازهم میان تهی تر «تهدید به استفاده از سلاح‌های هسته‌ای ... [برای آسان نمودن] زمینه ی... سیاست‌های ایالات متحده ...»* که آن ها را نیز روشن نکرده و فریبکارانه چنین سیاست هایی را در برابر امکان یورش نظامی هسته ای جنگ افروزان به «جمهوری دمکراتیک خلق کُره» می نهد، تنها و تنها سرپوش نهادن و پنهان نمودن همین نکته و کاهش ضربه ی سیاسی بزرگی است که تبهکاری تازه ی «یانکی» ها در آنجا ببار آورده و در سخنان «فیدل کاسترو» اینچنین بازتاب یافته است:
«اگر درگیری‌ای با این خصوصیت برپا شود، دولت دوم باراک اوباما در سیلی از نمادهایی مدفون می‌شود که او را در مقام منحوس‌ترین چهره تاریخ ایالات متحد در نظرها خواهد نمایانید. وظیفه روی گرداندن از جنگ نیز مربوط به او و مردم ایالات متحد است»*

آرش چنان سخنانی، هرچند هسته ی درستی در هماوندی با نمایش نیرو به چین (و نه تنها چین!) نیز دربردارد، رُک و پوست کنده این است که آماج این کشور امپریالیستی از بسیج آن همه نیرو و هزینه ی میلیاردها دلار بودجه ای که می تواند بسیاری از توده های مردم نگونبخت ایالات متحد را از دشواری های روزمره ی خود برهاند و هر ساله و گاهی بیش از یکبار در سال در رزمایش های پی درپی و نوبتی در آن منطقه به هدر می رود، رویکردی ضد کره ای و ضد «جمهوری دمکراتیک خلق کره» نداشته و گویا جُستار بیش از اندازه بزرگنمایی و به آن دامن زده شده است!

درج چنین نوشتاری در روزنامه ی ارگان مرکزی حزب توده ایران به چه آرشی است؟

ب. الف. بزرگمهر     ۲۱ فروردین ماه ۱۳۹۲

* «جهان خواهانِ پایان یافتنِ تنش‌ها در شبه‌جزیره کره است!»، «نامه مردم»، شماره ۹۱۸

افزوده های درون [ ] همه جا از آن من است. ب. الف. بزرگمهر



هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!