«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۱ آبان ۲۹, دوشنبه

یادی از فریتس وُلف پژوهنده ی سترگ شاهنامه


بیستم آبان ماه، زادروز استاد و خدمتگزار بزرگ و ستمدیده ی شاهنامه زنده یاد فریتس ولف بود. به این مناسبت بریده هایی از  مقاله ای را می آورم که دکتر جلال خالقی مطلق به یاد آن دانشمند رنجدیده نوشته است.*

«و آن روز که حسنک را بر دار کردند؛ استادم بونصر روزه بنگشاد و سخت غمناک و اندیشه مند بود. چنان که به هیچ وقت او را چنان ندیده بودم؛ و می گفت: دیگر چه امید مانده است؟» تاریخ بیهقی

اگر کسی از من بخواهد تا از مهم ترین کاری که تاکنون درباره شاهنامه انجام گرفته، نام ببرم، بی درنگ از «فرهنگ شاهنامه» تالیف فریتس ولف نام خواهم برد.

فریتس ولف در یازدهم نوامبر سال ١٨٨٠ (بیستم آبان ماه) در برلین به جهان آمد و بخش بزرگ زندگی خود را در همین شهر گذراند. پس از آن به مونیخ و هایدلبرگ و گیسن رفت و در رشته های ادبیات، هنر، زبانشناسی و ایران شناسی دانش آموخت. در سال ١٩٠۵ در شهر «گیسن» رساله ی دکترای خود را با عنوان «مصدر در زبان های هندی و ایرانی» نوشت. اوستا را به آلمانی برگرداند و پس از آن به تالیف کار سترگ و ماندگارش «فرهنگ شاهنامه» پرداخت. بنیاد تنظیم این فرهنگ، شاهنامه ی چاپ «ژول موهل» بود. شیوه وُلف در تنظیم فرهنگش همان روش تقسیم بندی شاهنامه به تصحیح «موهل» است. او شاهنامه رابه ۵٠ پادشاهی بخش کرده است و چون دو پادشاهی کی کاووس و کی خسرو هر یک دارای چند داستان جداگانه است، هر داستان از نو (تابع شماره اصلی آن پادشاهی) شماره گذاری شده است.

وُلف چنین کار دشواری را به تنِ تنها و با دقت و روش علمی بیمانندی آغاز کرد و پس از ٢۵ سال کارِ پی در پی آن را به انجام رساند.

پایان کار او اتفاقا با آغاز «جشن هزاره ی فردوسی» در ایران همزمان گردید و چون در آن هنگام حکومت «نازی» های آلمان بر آن شد تا شرکتی در این جشن کند، قرعه ی فال به نام این کتاب افتاد. بخش فرهنگی وزارت امور خارجه آلمان، کتاب را به شاهانه ترین صورت به چاپ رساند.

وُلف، همچون فردوسی جشن و عزا نشناخت و عمرش را شب و روز پی در پی و رایگان بر سر شاهنامه نهاد.

فریتس وُلف سرنوشتی اندوهناک تر از فردوسی داشت. او از دین یهود به مذهب پروتستان گرویده بود؛ ولی این حقیقت، خونخواران ددمنش «نازی» را از ریختن خون او بازنداشت. واپسین باری که وُلف را دیدند، روز ٣١ مارس ١٩٤٣ (دوم فروردین ماه ١٣٢٢) بود. شب که شد، یکی از آن شب های ترسناک بود که از کوچه ها لحظه به لحظه صدای گام های دژخیمان حکومتی به گوش می رسید و حلقه ی هر دری را می کوفتند، لرزه بر اندام بی گناهان دیگری می افتاد. درِ خانه ی وُلف را هم زدند و دانشمند ستمدیده را با خود به سفری بردند که هرگز از آن بازنگشت. هنوز هم کسی از جای مرگ یا گور مولف آلمانی «فرهنگ شاهنامه» آگاهی ندارد. او ٦۵ سال زیست تا سرانجام به جاودانگان پیوست.

«فرهنگ شاهنامه» تالیف فریتس وُلف را انتشارات اساطیر در تهران در سال ١٣۷۷ با شماره ٢٣٢ چاپ و منتشر کرد.

میم. ف.

* برگرفته از «سخن های دیرینه»، سی گفتار درباره فردوسی و شاهنامه، جلال خالقی مطلق؛ به کوشش علی دهباشی، تهران، افکار ج اول، ١٣٨١


این نوشتار از سوی اینجانب ویرایش و پارسی نویسی شده است. برجسته نمایی ها نیز از آنِ من است.  ب. الف. بزرگمهر


پی افزوده:

برای آگاهی بیش تر و بهره وری از این اثر ارزشمند، بویژه برای پارسی زبانانی که به آلمانی آشنایی دارند، پیوند زیر را بگشایید:


ب. الف. بزرگمهر

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!