«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۱ مهر ۳۰, یکشنبه

نامه ی خانواده های زندانیان سیاسی به قوه قضاییه رژیمی ضدخلقی و برباددهنده ی ایران!


گروهی از خانواده های زندانیان سیاسی در نامه ای خطاب به رییس قوه قضاییه نسبت به افزایش بی قانونی ها و اعمال فشار به زنان زندانی سیاسی هشدار دادند.

به گزارش کلمه، در این بیانیه همچنین با اشاره به حکم درازمدت عماد بهاور نسبت به محروم بودن او از مرخصی در مدت بازداشتش اعتراض کرده و نوشته اند:
«ما علیرغم مشاهده و تحمل بسیاری موارد عدول از قانون و زیرپا گذاشتن حرمت و کرامت انسانی خود و عزیزانمان و پایمال شدن حقوقمان نمی توانیم درک کنیم که چرا باید جوانان ارجمندمان در بند ستم دچار ظلم مضاعف شوند؟ چرا باید با اقدام غیرقانونی انتقال زندانیان سیاسی، مسعود باستانی و بهمن احمدی امویی به زندان استانی دیگر، ملاقات آنان با همسران جوانشان مهسا امرآبادی و ژیلا بنی یعقوب، غیرممکن شود؟»

متن این نامه که در اختیار کلمه قرار گرفته به شرح زیر است:
به نام خدای مهرآفرین

جناب آقای صادق لاریجانی

رئیس محترم قوه قضائیه

سلام علیکم

ما جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی بدون هیچ گونه مقدمه ای به عنوان شهروندانی محقّ که خداوند به ما قدرت بیان داده و پرسشگری را از زمامداران و مسئولان و بلکه نصیحت به ائمه مسلمین را بر ما واجب دانسته با توجه به مشاهده مظالم فراوانی که از خرداد ۸۸ تاکنون نسبت به خیل عظیمی از بهترین فرزندان و خدمتگزاران این کشور و این ملت روا داشته شده است، لازم می دانیم که در مورد بی قانونی ها و اعمال فشارها به زنان زندانی سیاسی به شما هشدار دهیم. بی قانونی ها و اقدامات سوئی چون بی توجهی عمدی یا سهوی نسبت به بیماری های سخت و صعب آنان و بی توجهی به مسائل خانوادگی و عاطفی آنان که به دور از آئین مسلمانی است، توسط زیرمجموعه حضرت عالی و همکارانتان در قوه قضائیه صورت می گیرد که ادعای استقلال دارد اما دادستان و قضات و مسئولان زندان برای دادن مرخصی و ملاقات و حتی انتقال برای درمان باید از مأموران امنیتی و بازجوها فرمان بگیرند.

جناب آقای لاریجانی

ما که خود دردمند از اعمال بی قانونی ها نسبت به عزیزانمان هستیم در برابر ستمی که به فرزندان جوانمان می شود، گاه درد خود را فراموش می کنیم. برای ما قابل فهم نیست که چرا زندانی سیاسی جوانی چون عماد بهاور باید از مرخصی حتی برای یک روز محروم باشد و همسر جوانش چرا باید در حسرت دیداری نزدیک و دور از چشم اغیار در محیطی امن بماند؟؟!

ما علیرغم مشاهده و تحمل بسیاری موارد عدول از قانون و زیرپا گذاشتن حرمت و کرامت انسانی خود و عزیزانمان و پایمال شدن حقوقمان نمی توانیم درک کنیم که چرا باید جوانان ارجمندمان در بند ستم دچار ظلم مضاعف شوند؟ چرا باید با اقدام غیرقانونی انتقال زندانیان سیاسی، مسعود باستانی و بهمن احمدی امویی به زندان استانی دیگر، ملاقات آنان با همسران جوانشان مهسا امرآبادی و ژیلا بنی یعقوب، غیرممکن شود؟

می خواهیم بدانیم آیا این اقدامات غیرحقوقی، غیرشرعی و غیر عرفی را بازجوها و مأموران امنیتی به شما تفهیم و تحمیل کرده اند یا خود و قضات صالح و عادلتان به چنین برداشت های فکورانه و بشردوستانه و انسانی و اخلاقی و عرفانی از آیات الهی و احکام دین مبین رسیده اید که شکنجه هایی مافوق طاقت بشری به زندانی های فهیم و عزیز و کریم و شریفتان تحمیل می کنید. براستی از این اقدامات غیرانسانی چه کسانی شادمان می شوند و حظّ و بهره می برند که نه از تقاضاها و مکتوبات رسمی و نه فریادها و فغان های این عزیزان و خانواده هایشان برای توقف آن ها ترفی بسته نمی شود؟!

رئیس محترم قوه قضائیه

برای ما موجب تأسف است که صبوری این عزیزان موجب تشدید بی اعتنایی ها به حقوق اولیه شان شده است و اگر شخص شما که مسئولیت قوه قضائیه را به عهده دارید پاسخ گوی این میزان بی عدالتی نباشید و در اسرع وقت استیفای این حقوق حداقلی را فرمان ندهید، لاجرم مراجعه به مقام مافوق شما و شکایت از این ظلم فاحش و درخواست رفع ممنوعیت ها و محدودیت های خارق العاده غیرمتعارف از فرزندانمان لازم می آید.

به امید کنار رفتن پرده غفلت از گوش و چشم و دل همه ما و انجام حدود الهی که ده مورد از دوازده مورد مطرح شده در قرآن اختصاص به حقوق زنان دارد.

و سیعلم الذین ظلموا ایّ منقلب ینقلبون

جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی

۳۰/۷/۱۳۹۱


عنوان از اینجانب است.        ب. الف. بزرگمهر

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!