«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۱ تیر ۲۴, شنبه

به همه ی رجزخوان هایی که از کیسه ی توده های مردم تیره روز ایران خرج می کنند!


به آن ها که پیامد رجزخوانی هایشان، شتاب بخشیدن بیش تر به نقشه های جنگی امپریالیستی است.

به آن ها که بجای رجزخوانی ها باید در اندیشه ی رژیمی چندپارچه، پوسیده و از درون ازهم پاشیده باشند که هم اکنون نیز از مدیریت کشور بازمانده و آن هنگام که جنگی بس بزرگ تر از جنگ با «صددام» در گیرد، وبال گردن توده های مردم ایران و همه ی نیروهای رزمنده ی کشور شده و ازهم پاشیدگی ایران زمین را در پی خواهد آورد!

ب. الف. بزرگمهر ٢٤ تیر ماه ١٣٩١

از زبان عُبید زاکانی، شرف و وجدان تاریخی توده های مردم ستمدیده ی پهنه ی آریانا (ایران، افغانستان، تاجیکستان و بخش هایی از دیگر کشورهای همسایه ی ایران کنونی):
سلطان محمود از طلحك پرسید كه جنگ در میان مردمان چگونه واقع شود؟

گفت: گه بینی و گه خوری.

گفت: ای مردك چه گه می خوری؟

گفت: چنین باشد یكی گهی خورد و آن دیگری جوابی دهد جنگ میان ایشان واقع شود.

عُبید زاکانی


هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!